عمر می رود

عمر می رود
و ما از زندگی هیچ نمی دانیم..
از کنارمان گذر می کند زمان،
گمان می کنیم اما
همیشه می مانیم..
غافل از آنکه
از تقویم یک پاییز
می افتیم چو برگ و
به دنیا نمی مانیم...
#بیتاهراتیان #عکس_نوشته
دیدگاه ها (۱)

می توان با دست های تو گره از کلاف دلتنگی باز کردو بافت هزار ...

من عاشقتم!درست شنیدی! من عاشقتم!و میدونم عشق فقط یه حرف تو خ...

از چشم هایش شروع شده بود و به دست هایم سرایت کرده بود، (دوست...

نمی شود بدون دوست داشتن کسی زنده ماند …تجربه کهنه ام را باور...

نمی دانیمردانی هستند که هیچ چیز آنها را از خود‌ بی‌خود نمی ک...

آنها که از کوه ها مستحکم تر اند

#تلنگرانه شخصی گرسنه بود برایش کلم آوردند...اولین بار بود که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط