فیک یونگی پارت

فیک یونگی پارت³
فردا
بورام ویو
وااای چقدر زود صبح شد امروزم که تعطیله کارم ساخته‌است چیکار کنم حالا؟
تو فکر بودم که صدای گریه ی سول آه رو شنیدم سریع رفتم بغلش کردم آروم که شد بهش شیر دادم
یونگی ویو
از خواب که بیدار شدم دیدم بورام نیستش حتما فهمیده امروز قرار چقدر خوب بگذره😏
بورام ویو
فهمیدم سول آه رو بهونه میکنم آره بهترین کار یسسسسسس
یونگی ویو(چقدر ویو😂)
احتمالا بورام سول آه رو بهونه میکنه پس باید زنگ بزنم به سولی دوست بورام(دلم برای سولی تنگه💔🥲)
سولی:الو سلام یونگی اتفاقی افتاده؟
یونگی:نه ببین میتونی امروز سول آه رو ببری پیش خودت تا ۲۴ ساعت؟
سولی:فکر کنم امشب اتفاقای خوبی میوفته😂
یونگی:باهوشیا😂
سولی:آره دیگه راستی ساعت ۲ غروب میاما
یونگی:بهتر😏
سولی:خب پس خداحافظ
یونگی:خداحافظ
گوشیو قطع کردم
سولی قراره ۳ ساعت دیگه بیاد خانم مین بورام قراره دوباره مامان بشه
بورام ویو
وااای یونگی چقدر می‌خوابه(تازه فهمیدی😐)
ادامه دارد........
شرطا:
شرط نداریم😐😂
دیدگاه ها (۲۳)

۹۰تایی شدیم عرررررررر

حوصله ام پریده😐دارم مگس می پرونم🪰یه پیچی که فیکای قشنگی میزا...

مربع عشقی پارت²که یهو زنگ خورد خوشبختانه من و یونگی تو یه کل...

اسکلای عنتر کاری کردن که من از تی اکس تی بزنم🥲

پارت ۱ویو جیمینسلام من پارک جیمینم ۱۶ ساله با بورام ازدواج ک...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟔عشق مافیاویو جیمینساعت 7:00 شب هست تا 1:00 ساعت دیگه م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط