می توانستم گیلاسم را تا نیمه
می توانستم گیلاسم را تا نیمه
از شرابِ کهنه پر کنم
می توانستم یکی از آن آهنگهای قدیمی را بگذارم و آرام آرام
خمارِ نوستالژی روزگارِ خوب شوم ...
می توانستم پا برهنه
کوچههای باریکِ باغ را بدوم
می توانستم دامنم را
پر از شکوفههای یاس کنم
و مست شوم
مستِ مستِ مست ...
اما پشتِ این پنجره
رو به دریا نشستم
و برای تو شعر نوشتم
مست شدم
مستِ مستِ مست ...
از شرابِ کهنه پر کنم
می توانستم یکی از آن آهنگهای قدیمی را بگذارم و آرام آرام
خمارِ نوستالژی روزگارِ خوب شوم ...
می توانستم پا برهنه
کوچههای باریکِ باغ را بدوم
می توانستم دامنم را
پر از شکوفههای یاس کنم
و مست شوم
مستِ مستِ مست ...
اما پشتِ این پنجره
رو به دریا نشستم
و برای تو شعر نوشتم
مست شدم
مستِ مستِ مست ...
- ۱.۰k
- ۱۵ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط