oooo

oo:oo
#دل_تو_را_مےخواهد

دل تو را می خواهد اما بی قرارم نیستی
عاشقت هستم ولی در شام تارم نیستی

وعده ات دادم به دل یک روز مهمانش شوی
تازه دل پی برده که گویا تو یارم نیستی

داده ام دل را قسم رازم بپوشاند ولی
من یقین دارم شما هم راز دارم نیستی

می نویسم پشت عکست ساعت و تاریخ را
چون که میدانم عزیزم یادگارم نیستی

خون دل خوردم ز دوری تو اما حیف ، حیف
تو پس از بیماری ام هم غمگسارم نیستی

من به ذات حق خورم سوگند که می دارمت
دوست تر از جان ولی تو هم تبارم نیستی

فصل پاییز و زمستان را به خاطر باز آر
ای سیه موی معاصر هی بهارم نیستی

ای قرار قلب عرفان و غزل بانوی من
در تــــمــــــام شعری اما در کنارم نیستی

#نیستے_جانا_
باورڪن/ همین/

#عرفان_اسماعیلی
دیدگاه ها (۲۵)

اےجان دلم،اینومیگن،عشق،ن این عشقاےمجازے،تازشم حسود،مسود،نداش...

oo:ooساعت تأخیر#فقط_ب_لطف_یاد_توبه لطف یاد تو که از شور عشق ...

#تو_را_دوست_دارمتو را دوست دارم ولی رو نکردمفقط شعر گفتم ، ه...

oo:oo#دلم_رمیده_از_ادعاے_او_فقط.....دلم رمیده از عشقی که ساع...

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط