منه تو زندگم خل چزا رو خواستم و نشد

منكه تو زندگيم خيلى چيزا رو خواستم و نشد
خيلى روزهام با حسرت شب شدند
خيلى شبها با حسرت به صبح رسيدن
خيلى زجر كشيدم واسه نشدنام
تو هم نشدى و گفتم اينم جز همون نشدنيام
ولى تو فرق داشتى با همه اش
تورو با دل و جونم ميخواستم كه بشى
پاى شدن تو دلم و باورام رو گذاشته بودم
اينبار دلم تقاص سختى داد
تقاص همه دوست داشتنمو با رفتنت و نديدنت دادم.
تو هم نشدى اما نشدنت با همه نشدنام فرق داره
حسرتت رفته تو خونم
تا عمر دارم تموم وجودم پُر از حسرت نشدنته... 🍃 💔

#حسرت
#دلتنگی
دیدگاه ها (۵)

اِسما خیلی مهمن، خیلی...تویِ بیهوشی،وقتی عمل تموم شد و مریض ...

خیلی راحت در چشم هایم نگاه کرد و گفت می خواهد برود.حرفی نزدم...

+ این چه زخمیه زخم عشق؟که عمری هم ازش بگذره باز تازه میمونه!...

رفتنِ تو از آن دسته رفتن ها بودكه آدمى تمامِ تلاشش را ميكندب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط