بی تو با سردترین فصل زمستان چه کنم

بی تو با سردترین فصل زمستان چه کنم

با دلِ یخ زده و پیکر بی جان چه کنم؟

گیرم از مهلکه ی سردیِ دی جان بِبَرَم

با هوای قفس و نم نم باران چه کنم؟
دیدگاه ها (۱)

منـــم آن طوطی افسرده که گفترنــگ و آبم شـده بازیچــه و مفتک...

از ترس زلزله هر شب اینجوری میخوابم خخخخخخخ

8 دی سالروز تولد فروغ فرخزاد ▪ <او که برای ماندن نیامده بود...

سلامی پُر از مهــــربر قلبهـــــایی ڪہ جزعـــــشق و دوست داش...

تو بیا و همدم این دل بی جانم باشآخرین هم سفر فصل زمستانم باش...

بغلم کن که هوا سوزِ فراوان داردبدن یخ زده ام حالِ پریشان دار...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط