P3
P3
ا. ت: ی فکر احمقان دارم
یونگی: چه فکری؟
ا. ت: بریم.... شهر بازی؟
یونگی: چی میگی
ا. ت: تروخدا خوش میگذره تازه ساعت هفته شبه
یونگی: ا. ت بابام بفهمه پارم
ا. ت: بگو رفتم با دوستان بیرون
یونگی : خیل خب باشه راستش خودمم خیلی وقت بود میخواستم استراحت کنم چه وقتی بهتر از این
ا. ت: بابا یهو دلم شهر بازی خواست خوب گفتم باهم بریم خوش میگذره از.... از اونجایی که دوستای زیادیم ندارم... شاید دوستای خوبی بشیم.... نه ا. ت اون فقط تورو میبره شهربازی همین.... دیگه رسیدیم و پیاده شدیم
یونگی: تصمیم گرفتم باهاش مهربون تر باشم خوب چ... چون فکر کنم با دوتا حرکت مخمو زد.. زده بفرما خانم کوچولو اینم شهر بازی
ا. ت: عررر خیلی وقت بود میخواستم بیام بعد از کلی بازی کردن شوگا گفت بریم غذا بخوریم منم گشنه با کمال میل قبول کردم چون د بگه ساعت نه بود
ویو ا. ت موقع شام
جای خیلی قشنگی بود
من ی رامون و شوگا سوپ جلبک گرفت درحال خوردن بودیم که...
یونگی: ا. ت میگم
ا. ت: هومم
یونگی: فرا شب کنسرت دارم میتونم برات بیلیت بگیرم بیای نظرت
ا. ت: من خوب از اونجایی که عاشق کنسرت بودم( کی دوست نداره مادرم😑) قبول کردم اوکی میام فقط یادم بنداز پولشو باهات حساب کنم
یونگی : اوکی .. پ.. پس میای دیگه
ا. ت: اومم....
ا. ت: ی فکر احمقان دارم
یونگی: چه فکری؟
ا. ت: بریم.... شهر بازی؟
یونگی: چی میگی
ا. ت: تروخدا خوش میگذره تازه ساعت هفته شبه
یونگی: ا. ت بابام بفهمه پارم
ا. ت: بگو رفتم با دوستان بیرون
یونگی : خیل خب باشه راستش خودمم خیلی وقت بود میخواستم استراحت کنم چه وقتی بهتر از این
ا. ت: بابا یهو دلم شهر بازی خواست خوب گفتم باهم بریم خوش میگذره از.... از اونجایی که دوستای زیادیم ندارم... شاید دوستای خوبی بشیم.... نه ا. ت اون فقط تورو میبره شهربازی همین.... دیگه رسیدیم و پیاده شدیم
یونگی: تصمیم گرفتم باهاش مهربون تر باشم خوب چ... چون فکر کنم با دوتا حرکت مخمو زد.. زده بفرما خانم کوچولو اینم شهر بازی
ا. ت: عررر خیلی وقت بود میخواستم بیام بعد از کلی بازی کردن شوگا گفت بریم غذا بخوریم منم گشنه با کمال میل قبول کردم چون د بگه ساعت نه بود
ویو ا. ت موقع شام
جای خیلی قشنگی بود
من ی رامون و شوگا سوپ جلبک گرفت درحال خوردن بودیم که...
یونگی: ا. ت میگم
ا. ت: هومم
یونگی: فرا شب کنسرت دارم میتونم برات بیلیت بگیرم بیای نظرت
ا. ت: من خوب از اونجایی که عاشق کنسرت بودم( کی دوست نداره مادرم😑) قبول کردم اوکی میام فقط یادم بنداز پولشو باهات حساب کنم
یونگی : اوکی .. پ.. پس میای دیگه
ا. ت: اومم....
۶.۳k
۱۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.