سناریو تک پارتی تهیونگ
وقتی میرین مهمونی و لباس باز میپوشییی
ات : خب عشقم تهیونگ بریم؟
تهیونگ : وایسا ببینم با این لباس اتتت*عصبی*
ات : مگه چشه؟!
تهیونگ : همه جات بیرونه ، ببین آخه برو عوض کن زود
ات : هوفف نمی خوام*کمی با داد*
تهیونگ : عوض نکن ولی بعدا کارت دارم *بم*
ات : چه کاری؟
تهیونگ : بزار نگم
ات : ببخشید الان عوض میکنم*کیوت*
تهیونگ: بیب دیگه کار از کار گذشته ولی لباستو عوض کن آفرین بیبی گرل من
ات : خب دیگه حاضرم بریم
تهیونگ: اومم خوبه ولی یه چیزی
ات : چه چیزی ؟
تهیونگ: وقتی ماشین می رونم بشین رو پاهام
ات: یااااا من بچه کوچولو نیستم * عصبی ولی کیوت*
تهیونگ : عه پس تو مهمونی نمیای میمونی ماشین
ات : ببخشید ولی دستتو میگیرم چون یه دفعه ای پلیس میبینه
تهیونگ : آفرین بیبی گرل خوشگل من
تماممممم امید وارم خوشتون بیاد(لباس های ات در پست بعد)
ات : خب عشقم تهیونگ بریم؟
تهیونگ : وایسا ببینم با این لباس اتتت*عصبی*
ات : مگه چشه؟!
تهیونگ : همه جات بیرونه ، ببین آخه برو عوض کن زود
ات : هوفف نمی خوام*کمی با داد*
تهیونگ : عوض نکن ولی بعدا کارت دارم *بم*
ات : چه کاری؟
تهیونگ : بزار نگم
ات : ببخشید الان عوض میکنم*کیوت*
تهیونگ: بیب دیگه کار از کار گذشته ولی لباستو عوض کن آفرین بیبی گرل من
ات : خب دیگه حاضرم بریم
تهیونگ: اومم خوبه ولی یه چیزی
ات : چه چیزی ؟
تهیونگ: وقتی ماشین می رونم بشین رو پاهام
ات: یااااا من بچه کوچولو نیستم * عصبی ولی کیوت*
تهیونگ : عه پس تو مهمونی نمیای میمونی ماشین
ات : ببخشید ولی دستتو میگیرم چون یه دفعه ای پلیس میبینه
تهیونگ : آفرین بیبی گرل خوشگل من
تماممممم امید وارم خوشتون بیاد(لباس های ات در پست بعد)
- ۱۶.۲k
- ۱۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط