اگر از منظره ها سیر شدی حرفی نیست

.
.
اگر از منظره ها سیر شدی حرفی نیست
یا از این پنجره دلگیر شدی حرفی نیست

عادتم بود که همراه تو پرواز کنم
اگر این بار زمین گیر شدی حرفی نیست

عشق را مثل عصا زیر بغل جا دادی
به گمانم که کمی پیر شدی، حرفی نیست

با من از بازی گرگم به هوا حرف زدی
وقت بازی تو خودت شیر شدی، حرفی نیست

تازه گفتی که گناه از من و چشمانم بود
که در این معرکه درگیر شدی، حرفی نیست

#زهرا_حاصلی
دیدگاه ها (۲)

تیم سازی کنید تا یک امپراطوری بسازید

وقتی در جاده ی پرپیچ و خم زندگی یک همسفر مطمئن داشته باشی، ه...

موفقیت حق شماست.

گفت دیده است مرا, این که کجا یادش نیستهمه چیزم شده و هیچ مرا...

تکپارتی جونگ کوک

کیوت ولی خشن پارت ۱۷خیلی بهت برخورد دست به سینه تکیه دادی و ...

دروداین چیزایی که گفتی اصلاً عجیب نیست. هرکسی وقتی یه کم به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط