سناریو
سناریو
درخواستی
کاراکتر : ران(همینی که تو عکس میبینین)
..........................
از این دنیا متنفرم....چرا باید زندگی کنم ؟ نمیخوام اینجا بمونم.....حتی برای یه لحظه....اینا رو به ران هم گفتم ولی رد کرد....تهدیدم کرد اگه اینکار رو کنم اتفاق خوبی نمیوفته...وایسا...اگه بعدش بمیرم...کاری نمیتونه بکنه...الان ران خونه نیست...یعنی نمیتونه به موقع برسه و میمیرم....
رفتم سمت کشو تیغ رو برداشتم و سمت بالکن رفتم.....بخوام راستش رو بگم...بهترین دوره زندگیم زمانی بود که با ران بودم....اون رو خیلی دوست دارم...ولی نمیتونم دیگه بیشتر ادامه بدم.....
*تیغ رو گزاشتی رو رگت....
_خداحافظ.....زندگی
و سیاهی...
.
.
.
از زبان ریندو:
ران بهم گفت برم پیش ا.ت چان چون ران خودش نمیتونه برخ پیشش . ازم خواهش کرد مراقبش باشم
_خودت بهش گفتی میرم پیشش ؟
_آره بهش گفتم
باشه ای گفتم و رفتم سمت خونه ران...
رسیدم ...... وقتی میخواستم برم سمت در یه چیزی شبیه خون رو کتم افتاد
...... بالا سرم رو بالا گرفتم....چی ؟ اون ا.ت بود....اون خونه ا.ت بود ؟ به آمبولانس زنگ زدم گفتن زود میرسن
.
.
*پرش زمانی به داخل بیمارستان
به ران زنگ زدم
_راان!!
_ریندو چیشده ؟ چرا داد میزنی ؟
_بیا بیمارستان
_چرا ؟
_ا.ت صدمه دیده
_مگه بهت نگفتم مراقبش باش ؟!
_قبل از اینکه برسم اینطوری شد
_الان میام
از زبان ران :
چه اتفاقی افتاده ؟ ا.ت با خودت چیکار کردی ؟ لعنتی ....
باید میفهمیدم...خودش اینکار رو کرده...خودکشی کرده .... دختر احمق .... چرا اینکار رو کردی ؟
به بیمارستان رسیدم ریندو رو دیدم
_ریندوو!!!
_ران
_چیشده ؟ برای ا.ت چه اتفاقی افتاده؟
_شما چه نسبتی باهاشون دارید؟ (دکتره)
_من دوست پسرشم
_پس لطفا اسم ، فامیلی و سنشون رد بگید
_ا.ت ف.ت ۲۸
_بیاید دنبالم
.
.
_خب آقایه...
_ران هایتانی
_آقای هایتانی، کل بدن ف.ت سان سلام بود بجز .... دست چپش
_چی ؟
_دست چپش خیلی صاف و تمیز بریده شده...منظورم کل دستش نیست ....
*یه تیغ از جیبش در اورد
_منظورم رگه دستشه
_ی..یعنی خودکشی کرده؟
_بله..درسته
_البته الان به هوش هستن تو اتاق بقلین
بدون هیچ حرفی به سمت اتاق رفتم
_هه...ران
_ا.ت....
_دختر تو میدونی چقدر منو نگران کردی ؟
_متاسفم ران
_چرا همچین کاری میکنی؟
.........._
_اه...ا.ت..میدونم گذشته داشتی ولی....دلیل نمیشه خودتو بکشی
_چرا ؟
_چون یکی هست که منتظرته
_کی؟
_اون.....
منم....
درخواستی
کاراکتر : ران(همینی که تو عکس میبینین)
..........................
از این دنیا متنفرم....چرا باید زندگی کنم ؟ نمیخوام اینجا بمونم.....حتی برای یه لحظه....اینا رو به ران هم گفتم ولی رد کرد....تهدیدم کرد اگه اینکار رو کنم اتفاق خوبی نمیوفته...وایسا...اگه بعدش بمیرم...کاری نمیتونه بکنه...الان ران خونه نیست...یعنی نمیتونه به موقع برسه و میمیرم....
رفتم سمت کشو تیغ رو برداشتم و سمت بالکن رفتم.....بخوام راستش رو بگم...بهترین دوره زندگیم زمانی بود که با ران بودم....اون رو خیلی دوست دارم...ولی نمیتونم دیگه بیشتر ادامه بدم.....
*تیغ رو گزاشتی رو رگت....
_خداحافظ.....زندگی
و سیاهی...
.
.
.
از زبان ریندو:
ران بهم گفت برم پیش ا.ت چان چون ران خودش نمیتونه برخ پیشش . ازم خواهش کرد مراقبش باشم
_خودت بهش گفتی میرم پیشش ؟
_آره بهش گفتم
باشه ای گفتم و رفتم سمت خونه ران...
رسیدم ...... وقتی میخواستم برم سمت در یه چیزی شبیه خون رو کتم افتاد
...... بالا سرم رو بالا گرفتم....چی ؟ اون ا.ت بود....اون خونه ا.ت بود ؟ به آمبولانس زنگ زدم گفتن زود میرسن
.
.
*پرش زمانی به داخل بیمارستان
به ران زنگ زدم
_راان!!
_ریندو چیشده ؟ چرا داد میزنی ؟
_بیا بیمارستان
_چرا ؟
_ا.ت صدمه دیده
_مگه بهت نگفتم مراقبش باش ؟!
_قبل از اینکه برسم اینطوری شد
_الان میام
از زبان ران :
چه اتفاقی افتاده ؟ ا.ت با خودت چیکار کردی ؟ لعنتی ....
باید میفهمیدم...خودش اینکار رو کرده...خودکشی کرده .... دختر احمق .... چرا اینکار رو کردی ؟
به بیمارستان رسیدم ریندو رو دیدم
_ریندوو!!!
_ران
_چیشده ؟ برای ا.ت چه اتفاقی افتاده؟
_شما چه نسبتی باهاشون دارید؟ (دکتره)
_من دوست پسرشم
_پس لطفا اسم ، فامیلی و سنشون رد بگید
_ا.ت ف.ت ۲۸
_بیاید دنبالم
.
.
_خب آقایه...
_ران هایتانی
_آقای هایتانی، کل بدن ف.ت سان سلام بود بجز .... دست چپش
_چی ؟
_دست چپش خیلی صاف و تمیز بریده شده...منظورم کل دستش نیست ....
*یه تیغ از جیبش در اورد
_منظورم رگه دستشه
_ی..یعنی خودکشی کرده؟
_بله..درسته
_البته الان به هوش هستن تو اتاق بقلین
بدون هیچ حرفی به سمت اتاق رفتم
_هه...ران
_ا.ت....
_دختر تو میدونی چقدر منو نگران کردی ؟
_متاسفم ران
_چرا همچین کاری میکنی؟
.........._
_اه...ا.ت..میدونم گذشته داشتی ولی....دلیل نمیشه خودتو بکشی
_چرا ؟
_چون یکی هست که منتظرته
_کی؟
_اون.....
منم....
۸.۱k
۰۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.