همه لحظات با تو بودن را،
همه لحظات با تو بودن را،
مرور کردم،
هزار خاطره بود.
روی شانه های خسته ام،
برگ بود که بانگاه سرد پاییز،
می ریخت.
باد لابلای موهایم،
می چرخید، دستهایم پر می شد از احساس.
در چشمهایم مرور می شدی،
و چشمهایم پر می شد از نگاهت که،
بارانی بود.
بی تردید ،
غم چشمهایت را،
باران دیده بود که،
همیشه...می بارید .
مرور کردم،
هزار خاطره بود.
روی شانه های خسته ام،
برگ بود که بانگاه سرد پاییز،
می ریخت.
باد لابلای موهایم،
می چرخید، دستهایم پر می شد از احساس.
در چشمهایم مرور می شدی،
و چشمهایم پر می شد از نگاهت که،
بارانی بود.
بی تردید ،
غم چشمهایت را،
باران دیده بود که،
همیشه...می بارید .
۵۴۸
۲۲ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.