ویو کای

ویو کای

داشتم میرفتم تو تخت که بخوابم
سرمو گذاشتم رو بالشت که جی‌هیون بهم زنگ
+ع..ا این چی میخاد دیگه
جواب دادم
+سلام جی‌هیون چخبر
_سلام کای چطوری خیلی وقته ندیدمت
+اره از وقتی سر غذا باهام دعوا کردی
_یاااا من دعوا کردم تو سلیطه بازی در میاوردی
چقد پرو‌ ای حالا اینارو ولش کن یجی گوشیشو ور نمیداره میدونی کجاس
+یجی....وااای نهههه تهیونگگگگ یادم رفتتت(داد)
_مرگ چیه داد میزنی چراااا
+تهیونگ کیم تهیونگ میدونی حکمش چیه???
_ا..ره بخاطر همین بت زنگ زدم
فردا تهیونگ دادگاه داره حکمشو اعلام میکنن
چون مافیا بودنش ثابت شدس ی دادگاه داره
بعدش انجام میشه
+یعن..ی..میگی...وای..نه‌یجی
_یجی..یجی چیشده
+ه..یچی
_فردا باید یجی هم باشه همراهتون چون پرونده مال اونه فردا ساعت 9 صبح به یجی خبر بده
کای نداری فعلا
+نه...ممنون فعلا
کای گوشیو قط کرد به یجی زنگ زد ولی خاموش بود
کای میترسید نکنه دوباره بلایی سرش خودش بیاره
سریع لباس پوشید رفت سوار ماشین شد
استارت زد
+ایشششش چرا روشن نمیشه
ماشین بلخره روشن شد کای راه افتاد سمت خونه یجی



لایک کن ناموسن این همه ادم 6 7 تا لایک چه مشکلی با من داریددددد💔😑
دیدگاه ها (۰)

بچم اینجوری نشه جاش تو سطل آشغاله!

ahhh daddy😂🔥

خوردیم به خشم تاریخ!<<👤

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط