علیرضام عزیزم، احساسم به تو را چه بنامم؟
#علیرضام_عزیزم، #احساسم به تو را چه بنامم؟
#دوست_داشتن؟ #عشق؟ #نیاز؟
یا ...
نمی دانم !
نمی دانم !
وقتی مجالِ معنا نمی دهد عطر تنت ،
با #چشم هایت به #لب هام بیاموز کلمات را !
بگو حسی که دارم ، نامش چیست ؟
بگذار چیزی بگویم ،
که هیچ زنی نشنیده باشد !
گونه ای ابراز کنم که ،
در کلام هیچ مردی نگنجد !
پس ... #چشم هایت را ببند تا پلک هایت را #ببوسم و آرام بگویم ...
به تو حس یک شعر را دارم به شاعرش !
حالا مرا با انگشتانت بنویس ،
با لب هات بخوان و با چشمانت از بر کن !
من #شعر توام !
#دوست_داشتن؟ #عشق؟ #نیاز؟
یا ...
نمی دانم !
نمی دانم !
وقتی مجالِ معنا نمی دهد عطر تنت ،
با #چشم هایت به #لب هام بیاموز کلمات را !
بگو حسی که دارم ، نامش چیست ؟
بگذار چیزی بگویم ،
که هیچ زنی نشنیده باشد !
گونه ای ابراز کنم که ،
در کلام هیچ مردی نگنجد !
پس ... #چشم هایت را ببند تا پلک هایت را #ببوسم و آرام بگویم ...
به تو حس یک شعر را دارم به شاعرش !
حالا مرا با انگشتانت بنویس ،
با لب هات بخوان و با چشمانت از بر کن !
من #شعر توام !
۵۰.۸k
۲۶ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.