...
...
و رفتم.....
بسمتی که مرا میخواند....
به سویی که زندگی نام داشت....
نمایش ان ها تمام شده بود و تماشگری که من باشم صحنه را ترک کردم....
اما این آغاز یک سکانس دیگر از تئاتر بود....
تئاتری به نام زندگی که سناریوری عجیبش را پیش رویم گذاشتند....
و حالا منی که فقط نشستم و بازی بازیگران را تماشا کردم،محکومم....
محکوم به ننشستن و تقلا، به فقط نظاره گر بودن نه و عامل بودن.....
و منی که زندگی را چون نشستن بروی صندلی های سینما دانستم....
عروسکی میشوم در دستان روزگار برای اجرای خیمه بازی به نام زندگی....
اشتباه میپنداشتم زندگی را.....
.
. #فاطمه_پورحاتم
و رفتم.....
بسمتی که مرا میخواند....
به سویی که زندگی نام داشت....
نمایش ان ها تمام شده بود و تماشگری که من باشم صحنه را ترک کردم....
اما این آغاز یک سکانس دیگر از تئاتر بود....
تئاتری به نام زندگی که سناریوری عجیبش را پیش رویم گذاشتند....
و حالا منی که فقط نشستم و بازی بازیگران را تماشا کردم،محکومم....
محکوم به ننشستن و تقلا، به فقط نظاره گر بودن نه و عامل بودن.....
و منی که زندگی را چون نشستن بروی صندلی های سینما دانستم....
عروسکی میشوم در دستان روزگار برای اجرای خیمه بازی به نام زندگی....
اشتباه میپنداشتم زندگی را.....
.
. #فاطمه_پورحاتم
۵.۲k
۲۸ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.