دلم گرفته...
دلم گرفته...
میدانم دیگر برای من نیستی اما دلی که با تو باشد این حرفها را نمی فهمد …
گاهی اونقدر خسته میشم که خستگیم در نمیشه ، “درد” میشه !
زنده ام نه ازجانی که مانده ، از استخوان های لجبازی که روی هم ایستاده اند !
این روزها خیلی چیزها دست من نیست ؛ مثل بودنت ....
میدانم دیگر برای من نیستی اما دلی که با تو باشد این حرفها را نمی فهمد …
گاهی اونقدر خسته میشم که خستگیم در نمیشه ، “درد” میشه !
زنده ام نه ازجانی که مانده ، از استخوان های لجبازی که روی هم ایستاده اند !
این روزها خیلی چیزها دست من نیست ؛ مثل بودنت ....
۶۳۳
۳۰ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.