من ا.تم ۲ ساله به افسردگی میتلام پدر و مادرم
من ا.تم ۲ ساله به افسردگی میتلام پدر و مادرم
وقتی ۸ سالم بود از هم جدا شدن و من با مادرم میمونم دو روز دیگه تولدم وارد ۲۲ سالگی میشم
شروع تک پارتی :ویو ا.ت(علامت ا.ت×)
بازم یه روز مسخره روی تخت نشستم به دستم که پر بود از جای تیغ نگاه کردم ۱۶ خودکشی نا موفق یه دوش گرفتم یه هودی با یه بگ پوشیدم ارپادم و پاور بانک از پله ها رفتمپایین که دیدم یک مرد با دو تا پسر اومدن تو خشکم زده بود
(علامت مادر ا.ت+ ناپدری ÷ نامی= شوگا@)
مرده تقریبا پیر بود
+خوش اومدی عشقم
÷مرسی عزیزم.
=@سلام
+او بیاید تو براتون شیرینی پختم
+ا.ت بیا با برادرات آشنا شو
×برادرام😨
=من نامجونم میتونی نامی صدام کنی ۲۵ سالمه
@منم یونگی هستم شوگا صدام کن منم۲۵ سالمه
+اینم ا.ته ۲۲ سالشه با خود منم حرف نمیزنه
×من رفتم
+کجا میری
بدون جواب دادن از خونه زدمبیرون بعد از اینکه دوست پسرم جلوی چشام خودکشی کرد دو ماه تيمارستان بودم و بعدشم حمله های عصبی
از دید نامجون
دختره خیلی خوشگلی بود اما مثل افسرده ها بود
+بیاید اتاقتون رو نشونتون بدم
=@بله حتما
+ار دست ا.ت ناراحت نشید اون کلا همینجوریه خودم بعد ۳ ماه دیدمش
@چرا مگه خونه مجردی داره
+نه ا.ت افسردگی و حمله عصبیه شدید داره
=چرا اینجوری شده
+دوستپسرش که عاشقش بود جلو چش ا.ت خودشو کشت
@=😳
دو ساعت گذشته بود ما داشتیم ناهار میخوردیم
که ا.ت اومد تو یه بسته دستش بود مادرش رفت پیشش
+بیا داریم غذا میخوریم او چی گرفتی
×چیز خاصی نیست من گشنمه نیست
+ا.ت پوست و استخون شدی زود باش
اومد نشست کنارم سرش پایین بود
+ا.ت سلام نمیدی
×س.سلام
÷=@سلام
بعد ناهار ا.ت داشت میرفت اتاقش که مامانش گفت+ا.ت بیا اینجا بشین
رد مبل نشست که مامانش گفت +ما چند روز بعد قرار ازدواج کنیم پس ا.ت از دو میخوام بری چند روز هتل نمیخوام جلو دست پا باشی
×همین باشه
رفت بالا
دلم براش سوخت دختر ببچا،ه
دو روز بعد از دید ا.ت
امشب تولدمه هیچکس پیشم نیست تو هتلم
گوشیمو رو حالت پرواز گذاشتم
رفتم بالا پشت بوم سئولی که پر از شادی بود یاد جان افتادم
یا قدم به لبه نزدیک شدم و خواستم بپرم که یکی منو گرفت
×تو. =چرا میخواستی بپری
۲ سال بعد
×یام نامی این بچه منو کشت
=جوجه من گشنشه
&اوما یکمم بوقولم
نامی و ا.ت ازدواج کردن و یک بچه ۲ ساله دارن
اون شب نامی رفته بود دنبال ا.ت و دید داره میره پشته بوم دنبالش رفت
وقتی ۸ سالم بود از هم جدا شدن و من با مادرم میمونم دو روز دیگه تولدم وارد ۲۲ سالگی میشم
شروع تک پارتی :ویو ا.ت(علامت ا.ت×)
بازم یه روز مسخره روی تخت نشستم به دستم که پر بود از جای تیغ نگاه کردم ۱۶ خودکشی نا موفق یه دوش گرفتم یه هودی با یه بگ پوشیدم ارپادم و پاور بانک از پله ها رفتمپایین که دیدم یک مرد با دو تا پسر اومدن تو خشکم زده بود
(علامت مادر ا.ت+ ناپدری ÷ نامی= شوگا@)
مرده تقریبا پیر بود
+خوش اومدی عشقم
÷مرسی عزیزم.
=@سلام
+او بیاید تو براتون شیرینی پختم
+ا.ت بیا با برادرات آشنا شو
×برادرام😨
=من نامجونم میتونی نامی صدام کنی ۲۵ سالمه
@منم یونگی هستم شوگا صدام کن منم۲۵ سالمه
+اینم ا.ته ۲۲ سالشه با خود منم حرف نمیزنه
×من رفتم
+کجا میری
بدون جواب دادن از خونه زدمبیرون بعد از اینکه دوست پسرم جلوی چشام خودکشی کرد دو ماه تيمارستان بودم و بعدشم حمله های عصبی
از دید نامجون
دختره خیلی خوشگلی بود اما مثل افسرده ها بود
+بیاید اتاقتون رو نشونتون بدم
=@بله حتما
+ار دست ا.ت ناراحت نشید اون کلا همینجوریه خودم بعد ۳ ماه دیدمش
@چرا مگه خونه مجردی داره
+نه ا.ت افسردگی و حمله عصبیه شدید داره
=چرا اینجوری شده
+دوستپسرش که عاشقش بود جلو چش ا.ت خودشو کشت
@=😳
دو ساعت گذشته بود ما داشتیم ناهار میخوردیم
که ا.ت اومد تو یه بسته دستش بود مادرش رفت پیشش
+بیا داریم غذا میخوریم او چی گرفتی
×چیز خاصی نیست من گشنمه نیست
+ا.ت پوست و استخون شدی زود باش
اومد نشست کنارم سرش پایین بود
+ا.ت سلام نمیدی
×س.سلام
÷=@سلام
بعد ناهار ا.ت داشت میرفت اتاقش که مامانش گفت+ا.ت بیا اینجا بشین
رد مبل نشست که مامانش گفت +ما چند روز بعد قرار ازدواج کنیم پس ا.ت از دو میخوام بری چند روز هتل نمیخوام جلو دست پا باشی
×همین باشه
رفت بالا
دلم براش سوخت دختر ببچا،ه
دو روز بعد از دید ا.ت
امشب تولدمه هیچکس پیشم نیست تو هتلم
گوشیمو رو حالت پرواز گذاشتم
رفتم بالا پشت بوم سئولی که پر از شادی بود یاد جان افتادم
یا قدم به لبه نزدیک شدم و خواستم بپرم که یکی منو گرفت
×تو. =چرا میخواستی بپری
۲ سال بعد
×یام نامی این بچه منو کشت
=جوجه من گشنشه
&اوما یکمم بوقولم
نامی و ا.ت ازدواج کردن و یک بچه ۲ ساله دارن
اون شب نامی رفته بود دنبال ا.ت و دید داره میره پشته بوم دنبالش رفت
۷.۶k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.