رئیس پلیس وارد شد
رئیس پلیس وارد شد
رئیس پلیس:همین الان ا.ت آزاد شد شما هم میتونید برید
٪اما. رئیس پلیس :اما بی اما
اومدم بیرون که میارکا پرید بغل ا.ت آخه چطور میتونم بهش واقعیت رو بگم اگه اون عوضی نبود الان منم پیش دخترم بودم بدون توجه از کنارش رد شدم که ا.ت گفت:جناب مین کارتون دارم . @دیگه هیچوقت نمیخوام ببینمت بزار زندگیمو بکنم اگه ببینمت ۲ تا تیر آماده میکنم یکی برای قلبت یکی برای دستت که دست منو گرفت
٪نیشخندی زدم و گفتم باید تیر هارو ۳ تا کنی چون تو هم دستمو گرفتی 😏
رفت دست میارکا رو گرفت و رفتن
(ویو ا.ت)
@میارکا تو با فیلیکس برو خونه منم چند روز بعد میام
¤باشه
&بریم که خونه رو به گند بکشیم
¤لتس گو
میارکا و فیلیکس رفتن لی رو دیدم
×خوبی؟ @اره. ×خب بریم لباس عروس انتخاب کنیم.
[۱ روز بعد روز عروسی]
لباس عروسمو پوشیدم میکاپ آرتیست ها میکاپ میکردن
(ویو فیلیکس)
رفتم پیش مین یونگی یقشو گرفتم
&به خاطره تو داره ازدواج میکنه که فقط به بچش آسیب تزنن
٪چی داری میگی
&ا.ت داره با لی به اجبار ازدواج میکنه
٪چی
رگ های پیشونیه یونگی دیده میشد
با دو رفت
(ویو یونگی
لی میکشمت هم تو رو هم باباتو
پامو رو گاز گذاشتم و رسیدم
؟آیا قبول میکنید تا در روز های غم و شادی شریک جناب لی سون باشید
@ب
٪پلیس
@تو
%این ازدواج صورت نمیگیره
×مرتیکه چی داری میگی
٪میفهمی
یهوشیشه پنجره ها شکست لی سون اسلحه شو روی مامور ها گرفت که یه تیر خورد به مغزش
رفتم پیش. ا.ت تو شک بود داشت به جنازه لی سون نگاه میکرد
٪زود باش باید بریم
@سرم سرم داره گیج میره
٪باشه باشع
براید استایل بغلش کردم گذاشتمش تو ماشین
٪بیا آب بخور
@منو ببر خونه
٪باشه نترس الان میریم
گاز دادم رسیدیم عمارت
دیدم داره گریه میکنه اولین بار بود بعد۱۴ سال گریشو میدیم
٪ا.ت خوبی
@نه نیستم داغونم
بغلش کردم
@هنوزم همونه
٪چی همونه. @حسی که بغل کردنت بهم میده
پیاده شدیم در زدیم اجوما ا.تو بغل کرد قیافه فیلیکس نگران بود
&ا.ت میارکا . @میارکا چی. &خودشو تو اتاق زندانی کرده.
@٪چیی🤯
منو ا.ت با دو رفتیم بالا ا.ت در میزد
@میارکا منم باز کن
در باز شد
شلوار میارکا خونی بود
@میارکا تو پریود شدی
¤من حق نمیدونم باید حق چیکار کنم
@باشه گریه نکن ،اجوما
اجوما :بله عزیزم
@برام نوار بهداشتی بیار ،بیا بریم درو پشتشون بستن
رئیس پلیس:همین الان ا.ت آزاد شد شما هم میتونید برید
٪اما. رئیس پلیس :اما بی اما
اومدم بیرون که میارکا پرید بغل ا.ت آخه چطور میتونم بهش واقعیت رو بگم اگه اون عوضی نبود الان منم پیش دخترم بودم بدون توجه از کنارش رد شدم که ا.ت گفت:جناب مین کارتون دارم . @دیگه هیچوقت نمیخوام ببینمت بزار زندگیمو بکنم اگه ببینمت ۲ تا تیر آماده میکنم یکی برای قلبت یکی برای دستت که دست منو گرفت
٪نیشخندی زدم و گفتم باید تیر هارو ۳ تا کنی چون تو هم دستمو گرفتی 😏
رفت دست میارکا رو گرفت و رفتن
(ویو ا.ت)
@میارکا تو با فیلیکس برو خونه منم چند روز بعد میام
¤باشه
&بریم که خونه رو به گند بکشیم
¤لتس گو
میارکا و فیلیکس رفتن لی رو دیدم
×خوبی؟ @اره. ×خب بریم لباس عروس انتخاب کنیم.
[۱ روز بعد روز عروسی]
لباس عروسمو پوشیدم میکاپ آرتیست ها میکاپ میکردن
(ویو فیلیکس)
رفتم پیش مین یونگی یقشو گرفتم
&به خاطره تو داره ازدواج میکنه که فقط به بچش آسیب تزنن
٪چی داری میگی
&ا.ت داره با لی به اجبار ازدواج میکنه
٪چی
رگ های پیشونیه یونگی دیده میشد
با دو رفت
(ویو یونگی
لی میکشمت هم تو رو هم باباتو
پامو رو گاز گذاشتم و رسیدم
؟آیا قبول میکنید تا در روز های غم و شادی شریک جناب لی سون باشید
@ب
٪پلیس
@تو
%این ازدواج صورت نمیگیره
×مرتیکه چی داری میگی
٪میفهمی
یهوشیشه پنجره ها شکست لی سون اسلحه شو روی مامور ها گرفت که یه تیر خورد به مغزش
رفتم پیش. ا.ت تو شک بود داشت به جنازه لی سون نگاه میکرد
٪زود باش باید بریم
@سرم سرم داره گیج میره
٪باشه باشع
براید استایل بغلش کردم گذاشتمش تو ماشین
٪بیا آب بخور
@منو ببر خونه
٪باشه نترس الان میریم
گاز دادم رسیدیم عمارت
دیدم داره گریه میکنه اولین بار بود بعد۱۴ سال گریشو میدیم
٪ا.ت خوبی
@نه نیستم داغونم
بغلش کردم
@هنوزم همونه
٪چی همونه. @حسی که بغل کردنت بهم میده
پیاده شدیم در زدیم اجوما ا.تو بغل کرد قیافه فیلیکس نگران بود
&ا.ت میارکا . @میارکا چی. &خودشو تو اتاق زندانی کرده.
@٪چیی🤯
منو ا.ت با دو رفتیم بالا ا.ت در میزد
@میارکا منم باز کن
در باز شد
شلوار میارکا خونی بود
@میارکا تو پریود شدی
¤من حق نمیدونم باید حق چیکار کنم
@باشه گریه نکن ،اجوما
اجوما :بله عزیزم
@برام نوار بهداشتی بیار ،بیا بریم درو پشتشون بستن
۱۰.۸k
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.