نیمه شب شد به دلش روضه ی ارباب افتاد

نیمه شب شد به دلش روضه ی ارباب افتاد

باز هم شاعر بیچاره که از خواب افتـاد

ذکر ها از پی هم شعر شدند ، تا اینکه

نوبت ذکر حسین شد دهنش آب افتاد
دیدگاه ها (۲)

من یک زنم ...خالقم سوره ای به نامم نازل کرد!من یک زنم...خالق...

پر بزن...چـــــــــــــــــادرت تو را بال است...چـــــــــــ...

به افتخار همسران چادرینیشخندی زد و گفت:مگر این معشوقه دلبری ...

آقای من...گیج و حیرانم مکن در وادی کرب و بلا یک کلامش کن بگو...

پارت ۱۶ فیک مرز خون و عشق

ما عشق را پشت در این خانه دیدیم...

black flower(p,284)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط