💘
💘
شما که کارت درست است
شما که زیبایی
شما که همه ی خوبی ها را قبضه کرده ای
شما که "گلبهی" میپوشی بستنی از خجالت آب میشود!
شما که جلو نشسته ای و کنترل را گرفته ای دستت!
شما که همه را زده ای،کشته ای،برده ای!
شما که اصلا با خدا سر و سِر داری!
یک زحمت کوچک برای من عاشق دل خسته ی زار بکش؛
در گوش خدا بگو برف زیاد ببارد
تا کار تعطیل شود!
از خانه به بهانه ی سرکار رفتن بزنم بیرون
بروم پشت پنجره کمی تماشایت کنم!
آخر...
دیشب از شعر نیمه نوشته ای که روی میز جا گذاشته بودم شنیدم،
وقت جمع کردن لباس ها از روی بند،
پیراهن های مرا اول در آغوش میکشی
بعد عطرش را در ریه هایت جا میدهی بعد جمع میکنی!
دلم خواست این صحنه را خودم ببینم!
شاید آن شعر به تو حسادت کرده!
شاید هم پیراهن ها را بیشتر دوست داری؟
من مشکوکم!
اصلا شما بگو برف زیاد ببارد!
باقی ش با من!
خب
امری،فرمایشی؟
فدایت...
دلت کوک!
شما که کارت درست است
شما که زیبایی
شما که همه ی خوبی ها را قبضه کرده ای
شما که "گلبهی" میپوشی بستنی از خجالت آب میشود!
شما که جلو نشسته ای و کنترل را گرفته ای دستت!
شما که همه را زده ای،کشته ای،برده ای!
شما که اصلا با خدا سر و سِر داری!
یک زحمت کوچک برای من عاشق دل خسته ی زار بکش؛
در گوش خدا بگو برف زیاد ببارد
تا کار تعطیل شود!
از خانه به بهانه ی سرکار رفتن بزنم بیرون
بروم پشت پنجره کمی تماشایت کنم!
آخر...
دیشب از شعر نیمه نوشته ای که روی میز جا گذاشته بودم شنیدم،
وقت جمع کردن لباس ها از روی بند،
پیراهن های مرا اول در آغوش میکشی
بعد عطرش را در ریه هایت جا میدهی بعد جمع میکنی!
دلم خواست این صحنه را خودم ببینم!
شاید آن شعر به تو حسادت کرده!
شاید هم پیراهن ها را بیشتر دوست داری؟
من مشکوکم!
اصلا شما بگو برف زیاد ببارد!
باقی ش با من!
خب
امری،فرمایشی؟
فدایت...
دلت کوک!
۱۳۷
۰۲ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.