پارت یازده
پارت یازده
فیک: آلوده ب درد
(برش ب بعد خاستگاری)
ات توی بالکن داشت سیگار میکشید و مشروب میخورد
آسو: چ میکنی 🥰
ات: هی تو هم رفتی قاطی مرغا ببینم حلقه اتو 😁
ات دست آسو رو گرفت نگاهی ب حلقه کرد
ات: مبارک باشه🙂
آسو: چی شده 🙄
ات: اونا باهام راحتن و دوسم دارنا ولی من با ی نفرشون احساس خوبی دارم منم دوستشون دارما ولی.. 😞
آسو: کبه؟ 🙂
ات: کوک 🙂
گوشی ات زنگ خورد زنوس بود
زنوس: بــــــَ بلاخره ج دادی😤
ات: تازه زنگ زدیا🤨
ژنوس: میدونم خب دلم تنگ شده برات میخام غر بزنم بی معرفت🥵
ات: ممنون دوست دارم خره🥰
بعد چند مین صحبت با زنوس ات لباس خابشو پوشید و خابید صب زود بیدار شد و لباس ست مشکی چرمیش و پوشید و رفت سمت استدیو
ات: سلام دیر نکردم ک 🙂
کوک: ن ماهم الان رسیدیم 😍
(خماران عزیز دوست دارم توی خماری بمونید)
فیک: آلوده ب درد
(برش ب بعد خاستگاری)
ات توی بالکن داشت سیگار میکشید و مشروب میخورد
آسو: چ میکنی 🥰
ات: هی تو هم رفتی قاطی مرغا ببینم حلقه اتو 😁
ات دست آسو رو گرفت نگاهی ب حلقه کرد
ات: مبارک باشه🙂
آسو: چی شده 🙄
ات: اونا باهام راحتن و دوسم دارنا ولی من با ی نفرشون احساس خوبی دارم منم دوستشون دارما ولی.. 😞
آسو: کبه؟ 🙂
ات: کوک 🙂
گوشی ات زنگ خورد زنوس بود
زنوس: بــــــَ بلاخره ج دادی😤
ات: تازه زنگ زدیا🤨
ژنوس: میدونم خب دلم تنگ شده برات میخام غر بزنم بی معرفت🥵
ات: ممنون دوست دارم خره🥰
بعد چند مین صحبت با زنوس ات لباس خابشو پوشید و خابید صب زود بیدار شد و لباس ست مشکی چرمیش و پوشید و رفت سمت استدیو
ات: سلام دیر نکردم ک 🙂
کوک: ن ماهم الان رسیدیم 😍
(خماران عزیز دوست دارم توی خماری بمونید)
۴.۱k
۰۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.