ما

مـا
یـار
ندیده
تــبِ
معشوق
کشیدیم...

#صائب
دیدگاه ها (۱)

گفته بودی که تماشاگر باغ دلمیلک شده دست تو از شاخه‌ی گیلاس چ...

روزی خواهی دانست دوستت دارمآن روز دور نیست در همین حوالیدر م...

ما بر سر آن کوچهکه افتاد گذارت..یک شهرگواه استکه مردانه نشست...

{سناریوی شماره ۸} || پارت پایانی ||نام سناریو: 《 قلبی از سن...

من نمی‌گویم که عاقل باش یا دیوانه باشگر به جانان آشنایی از ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط