♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
دیر است ای اجل به نجاتم شتاب کُن
جانم بگیر و خانه ی غم را خراب کُن
چشم انتظارِ مرگِ من اهلِ مدینه اند
یا رب دعایِ شهرِ مرا مستجاب کُن
با التماس گفت بمان خوب می شوی
ای زخم سینه ام تو علی را جواب کُن
دستِ شکسته ام که تکانی نمی خورَد
زینب بیا و ظرفِ حُسینم پُر آب کُن
سر را نمی شود که گذاری به سینه ام
جایی برایِ خُفتنِ خود انتخاب کُن
سنگینیِ دری که مرا پشتِ خود شکست
از زخم هایِ سرخ و کبودم حساب کُن
#حسن_لطفی
دیر است ای اجل به نجاتم شتاب کُن
جانم بگیر و خانه ی غم را خراب کُن
چشم انتظارِ مرگِ من اهلِ مدینه اند
یا رب دعایِ شهرِ مرا مستجاب کُن
با التماس گفت بمان خوب می شوی
ای زخم سینه ام تو علی را جواب کُن
دستِ شکسته ام که تکانی نمی خورَد
زینب بیا و ظرفِ حُسینم پُر آب کُن
سر را نمی شود که گذاری به سینه ام
جایی برایِ خُفتنِ خود انتخاب کُن
سنگینیِ دری که مرا پشتِ خود شکست
از زخم هایِ سرخ و کبودم حساب کُن
#حسن_لطفی
۸۰۴
۲۰ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.