آدم یک وقت ها برمیگرده به اتفاقات گذشته نگاه میکنه از خود
آدم یکوقتها برمیگرده به اتفاقات گذشته نگاه میکنه از خودش میپرسه واقعا اون احمق تو بودی؟ و دوست داره یکی از درونش با صادقانه ترین حالت ممکن بگه نه. باور کن من نبودم.
البته که آدم ممکنه خودشدو بخاطر گذشته ببخشه، ولی نمیتونه برای اینکه هنوزم یکوقتهایی حماقت میکنه، از خودش راضی بشه. میدونم توی هر سنی هر آدمی، یک سری کارهای احمقانه میکنه و تصمیمات احمقانه میگیره، ولی آدم بودنِ مارو همین مرزِ دونستن و ندونستن تشکیل میده نه؟ همینکه میدونی داری اشتباه میکنی و بهش ادامه بدی، اون دونستنه، اون پسِ ذهنت میشینه و نمیذاره هیچوقت خودترو ببخشی. حق هم داره لابد.
البته که آدم ممکنه خودشدو بخاطر گذشته ببخشه، ولی نمیتونه برای اینکه هنوزم یکوقتهایی حماقت میکنه، از خودش راضی بشه. میدونم توی هر سنی هر آدمی، یک سری کارهای احمقانه میکنه و تصمیمات احمقانه میگیره، ولی آدم بودنِ مارو همین مرزِ دونستن و ندونستن تشکیل میده نه؟ همینکه میدونی داری اشتباه میکنی و بهش ادامه بدی، اون دونستنه، اون پسِ ذهنت میشینه و نمیذاره هیچوقت خودترو ببخشی. حق هم داره لابد.
۴.۷k
۰۸ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.