شبها خوابم نمیبرد یا بهتر بگویم

شب‌ها خوابم نمی‌برد؛ یا بهتر بگویم
نمی‌خواهم که بخوابم.
تو فکر کن به خاطر خوابیدن‌های تا لنگ ظهر باشد؛ که هر شب رفیق تنهایی ماه می‌شوم.
اما من می‌گویم از بیدار شدن می‌ترسم.
از اینکه بیدار شوم و صبحی دیگر از دیروز را ببینم.
راستش را بخواهی از زندگی کردن هم می‌ترسم.
زندگی که هر روزش مثل هم است؛ ترس که هیچ، رنجش و خستگی‌ بی‌پایان را هم به همراه دارد.
می‌ترسم از بودن‌های مثل دیروزم.🥀

#ریحا_اسدی


#خاص #جذاب #بینظیر #زیبا #قشنگ #شیک #هنری
دیدگاه ها (۱)

جز مهربانی و عشق که ماندگار است، کدام اتفاقِ این دنیا ماندنی...

گاهی چایی ام را با خیالت شیرین می کنم گاهی دست در دستِ خیالت...

#هالووین#هنر_عکاسی#مد#خاص #جذاب #بینظیر #هنری

#هالووین#هنر_عکاسی#مد#خاص #جذاب #بینظیر #هنری

سرویس امنیتی دیمن پارت سیزدهم:بعد از تمام شدن فیلم آکازا از ...

خدایااز تمام درد ها و گله های درونم آگاهی. از خون دلها و سکو...

ویو ا /تکه یهو دستش رو گذاشت روی رون پام و فشار داد و گفت بی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط