سیاه و سفید
سیاه و سفید
ا/ت ویو
بعد از اینکه تهیونگ رفت یکم تو اتاق گشتم تا جای وسایل رو پیدا کنم و یاد بگیرم
۱ ساعت بعد
از داخل کمد یه پیراهن مشکی خوب برداشتم هر چند که ما پری ها از رنگ مشکی تنفر داریم ولی مجبورم باید باهاش کنار بیام. بعد لباسو پوشیدم و از اتاق بیرون رفتم با این حال که میترسم اما نمیتونستم تو اتاق بمونم خسته میشم رفتم تو حیاط تا یکم حوا بخورم ولی لعنتی هوای اینجا اصلا به خوبی هوا ی منطقه ی ما نیست
+ههههههووووووفففففف (با عصبانیت)
اونجا به تاب پیدا کردم خدا رو شکر بلاخره یه سرگرمی روتاب نشسنم و همین جور فکر میکردم
تهیونگ ویو
رفتم میش جونگکوک که دیدم داره از تراس حیاطو نگاه میکنه رفتم و دیدم داره ا/ت رو نگا میکنه
_به به میبینم از زنم خوشت میاد
سریع برگشت
♤نه خودت که میدونی پریا برام عجیبن دلم میخواد قدرتاشون رو ببینم (دروغ نمیگه)
_اوکی . بیا وقت شامه من میرم همسرمو صدا کنم
♤هوم افرین برو
تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️😘
ا/ت ویو
بعد از اینکه تهیونگ رفت یکم تو اتاق گشتم تا جای وسایل رو پیدا کنم و یاد بگیرم
۱ ساعت بعد
از داخل کمد یه پیراهن مشکی خوب برداشتم هر چند که ما پری ها از رنگ مشکی تنفر داریم ولی مجبورم باید باهاش کنار بیام. بعد لباسو پوشیدم و از اتاق بیرون رفتم با این حال که میترسم اما نمیتونستم تو اتاق بمونم خسته میشم رفتم تو حیاط تا یکم حوا بخورم ولی لعنتی هوای اینجا اصلا به خوبی هوا ی منطقه ی ما نیست
+ههههههووووووفففففف (با عصبانیت)
اونجا به تاب پیدا کردم خدا رو شکر بلاخره یه سرگرمی روتاب نشسنم و همین جور فکر میکردم
تهیونگ ویو
رفتم میش جونگکوک که دیدم داره از تراس حیاطو نگاه میکنه رفتم و دیدم داره ا/ت رو نگا میکنه
_به به میبینم از زنم خوشت میاد
سریع برگشت
♤نه خودت که میدونی پریا برام عجیبن دلم میخواد قدرتاشون رو ببینم (دروغ نمیگه)
_اوکی . بیا وقت شامه من میرم همسرمو صدا کنم
♤هوم افرین برو
تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️😘
۵.۵k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.