عشق مجدد پارت 18
رزی رفت خونه شب بود گرفت خوابید تا صبح
#۱۱_روز_بعد
رزی خیلی خوشحاله امروز قراره با سان عروسی کنه اما بیچاره نمیدونه داره با جیمین ازدواج میکنه.
سان هم خیلی خوشحاله
وای بالاخره با رزی ازدواج میکنم
بالاخره با سان ازدواج میکنم.....
رزی رفت لباس عروسیشو پوشید و راه افتاد به سمت محل عروسی
سان هم لباس دوماد رو پوشید و به همراه خانوادش رفت محل عروسی
ببین جیمین تو همین الان قبل اینکه بریم باید با این(یه چوب) بزنی تو سر سان تا بیهوش شه و بعد لباسشو بپوش و یه چیزی جلو صورتت بگیر تا معلوم نشه
باشه مامان
سان تو اتاق بود که
جیمین خیلی اروم اومد تو اتاق سان و یهو.....
زد تو سر سان
اون بیهوش شد و اروم اروم افتاد رو زمین
شپلق.....
خب دیگه حالا لباسارو بپوشم
لباسارو پوشید....
مامان بریم
بریم جیمین
راه افتادن
خب رسیدیم
همگی رفتن تو و به رزی سلام گفتن
برید بشینید برای شروع
#بعد_عروسی
گفتن رزی و جیمین برن خونه
تو راه بودن که رزی بدون این که بگه جلوی صورت جیمین رو برداشت و......
کپ کرد خشکش زده بود آب دهنشو قورت داد اشک از چشماش میومد پایین و گفت......
#۱۱_روز_بعد
رزی خیلی خوشحاله امروز قراره با سان عروسی کنه اما بیچاره نمیدونه داره با جیمین ازدواج میکنه.
سان هم خیلی خوشحاله
وای بالاخره با رزی ازدواج میکنم
بالاخره با سان ازدواج میکنم.....
رزی رفت لباس عروسیشو پوشید و راه افتاد به سمت محل عروسی
سان هم لباس دوماد رو پوشید و به همراه خانوادش رفت محل عروسی
ببین جیمین تو همین الان قبل اینکه بریم باید با این(یه چوب) بزنی تو سر سان تا بیهوش شه و بعد لباسشو بپوش و یه چیزی جلو صورتت بگیر تا معلوم نشه
باشه مامان
سان تو اتاق بود که
جیمین خیلی اروم اومد تو اتاق سان و یهو.....
زد تو سر سان
اون بیهوش شد و اروم اروم افتاد رو زمین
شپلق.....
خب دیگه حالا لباسارو بپوشم
لباسارو پوشید....
مامان بریم
بریم جیمین
راه افتادن
خب رسیدیم
همگی رفتن تو و به رزی سلام گفتن
برید بشینید برای شروع
#بعد_عروسی
گفتن رزی و جیمین برن خونه
تو راه بودن که رزی بدون این که بگه جلوی صورت جیمین رو برداشت و......
کپ کرد خشکش زده بود آب دهنشو قورت داد اشک از چشماش میومد پایین و گفت......
۴۱.۶k
۱۰ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.