Love that turned into enmity💔
Love that turned into enmity💔
part6🍷🖤
_________________________________
+سلاممم
&هلوووو
#وایییی سلاممممممم چیطورینن
+خوبیم خوبیم ت چی خوبی؟؟ ا.ت کجاست ؟؟
#منم خوبم ،، وای نپرس کوک خانم هنوز آماده نشده
&اشکال نداره هنوز وقت داریم
ویو ا.ت
اخیش تموم شدددددد وسایل رو چیدم ت ساک تموم شد بعد هم شلوار جین مشگیم با کراپ سفیدمو پوشیدم و روش کت جین مگشیمو پوشیدم و رفتم پایین که دیدم بچه ها اومدن و منتظر منن
_ عع سلاممم اومدین
+ بله دختر کیوت چرا انقد طولش دادی ؟؟!
_(خنده)خب وسایل زیاد بود برای همین
#ا.تتت مطمینی همین بود فقط؟؟
_عااااا خب نه خودمم باید آماده میشدم اینا دیگ
+تو که همیشه زیبایی
&یااااا منم اینجاماااااا
_اوییی بیانه بیانه(ببخشید)
ا.ت و سوهو همو بغل کردن ولی کوک خیلی حسودیش شده بود چون اونو ا.ت همو بغل نکردن و خب کوک مدت هاست به ا.ت حس های خاصی پیدا کرده حس هایی که غیر قابل توصیفه قشنگ و دردناک زیبا پسر اوایل فکر میکرد گذراست اما نبود گذرا نبود این حس قشنگ رو فقط نسبت به یک نفر داشت که اون یک نفر دوست قشنگش و رفیق قشنگش ا.ت بود که الان عشقشه
ویو کوک
وقتی ا.ت اومد پایین باز دوباره دلم پروانه ای شد و قلبم میخواست از جاش در بیاد میتونستم تند شدن ضربان قلبم رو حس کنم وقتی رفتم پیشش همو بغل نکردیم و حرف زدیم و وقتی که سوهو و اون همو دیدن رفتن بغل هم راستش ناراحت شدم برای همین چیزی نگفتم و فقط وسایل ا.ت رو برداشتم و بردم تو ماشین خودم
ویو سوهو
وقتی ا.ت اومد بغلم ی جوری شدم خیلی خاص بود حسی بود که تا به حال به هیچ کس نداشتم راستش حسشو دوست داشتم با اینکه زیاد تو بغل هم نبودیم ولی برای همون تایم قلبم ی جوری شد
ولی وقتی ما همو بغل کردیم انگار کوک ناراحت شد برای همین وسایل ا.ت رو برداشت و برد
(عا ی چیزی دیگم بگم بورام وقتی سوهو و ا.ت رفتن بغل هم اونم دید که دیگ ا.ت اومد رفت آشپز خونه خوراکی هارو بیاره)
_بوراممممم
#جانممممم
_وسایل من کو پس ؟
+من بردم تو ماشین خودم
& عع وسایلشو میذاشتی تو ماشین من
+ نه نمیخواد وسایل بورام تو ماشین تو هست(ی کم سرد)
_ کوک چیزی شده؟؟!!!
+نه چیزی نیست فقط بود باشید بریم زود
&مطمئنی چیزی نیست
(ادمین:اتفاقا هست بچم حسودی کردهههه)
+ گفتم ک نهه
#بچه هاااااا بیاید خوراکی هارو آماده کردم که تو راه بخوریم ببینید دو تا سبده یکیش تو ماشین کوک اون یکی هم تو ماشین سوهو
_ اووو عالیه چ کردیییی
# ماییم دیگ
+ خب دیگ بریم ا.ت تو بیا تو ماشین من بورامم میره تو ماشین سوهو
#عاا بچه ها؟!!!!
همه باهم گفتن: بله
که بورام گفت.........
پارت بعدی هم الان میزارم
part6🍷🖤
_________________________________
+سلاممم
&هلوووو
#وایییی سلاممممممم چیطورینن
+خوبیم خوبیم ت چی خوبی؟؟ ا.ت کجاست ؟؟
#منم خوبم ،، وای نپرس کوک خانم هنوز آماده نشده
&اشکال نداره هنوز وقت داریم
ویو ا.ت
اخیش تموم شدددددد وسایل رو چیدم ت ساک تموم شد بعد هم شلوار جین مشگیم با کراپ سفیدمو پوشیدم و روش کت جین مگشیمو پوشیدم و رفتم پایین که دیدم بچه ها اومدن و منتظر منن
_ عع سلاممم اومدین
+ بله دختر کیوت چرا انقد طولش دادی ؟؟!
_(خنده)خب وسایل زیاد بود برای همین
#ا.تتت مطمینی همین بود فقط؟؟
_عااااا خب نه خودمم باید آماده میشدم اینا دیگ
+تو که همیشه زیبایی
&یااااا منم اینجاماااااا
_اوییی بیانه بیانه(ببخشید)
ا.ت و سوهو همو بغل کردن ولی کوک خیلی حسودیش شده بود چون اونو ا.ت همو بغل نکردن و خب کوک مدت هاست به ا.ت حس های خاصی پیدا کرده حس هایی که غیر قابل توصیفه قشنگ و دردناک زیبا پسر اوایل فکر میکرد گذراست اما نبود گذرا نبود این حس قشنگ رو فقط نسبت به یک نفر داشت که اون یک نفر دوست قشنگش و رفیق قشنگش ا.ت بود که الان عشقشه
ویو کوک
وقتی ا.ت اومد پایین باز دوباره دلم پروانه ای شد و قلبم میخواست از جاش در بیاد میتونستم تند شدن ضربان قلبم رو حس کنم وقتی رفتم پیشش همو بغل نکردیم و حرف زدیم و وقتی که سوهو و اون همو دیدن رفتن بغل هم راستش ناراحت شدم برای همین چیزی نگفتم و فقط وسایل ا.ت رو برداشتم و بردم تو ماشین خودم
ویو سوهو
وقتی ا.ت اومد بغلم ی جوری شدم خیلی خاص بود حسی بود که تا به حال به هیچ کس نداشتم راستش حسشو دوست داشتم با اینکه زیاد تو بغل هم نبودیم ولی برای همون تایم قلبم ی جوری شد
ولی وقتی ما همو بغل کردیم انگار کوک ناراحت شد برای همین وسایل ا.ت رو برداشت و برد
(عا ی چیزی دیگم بگم بورام وقتی سوهو و ا.ت رفتن بغل هم اونم دید که دیگ ا.ت اومد رفت آشپز خونه خوراکی هارو بیاره)
_بوراممممم
#جانممممم
_وسایل من کو پس ؟
+من بردم تو ماشین خودم
& عع وسایلشو میذاشتی تو ماشین من
+ نه نمیخواد وسایل بورام تو ماشین تو هست(ی کم سرد)
_ کوک چیزی شده؟؟!!!
+نه چیزی نیست فقط بود باشید بریم زود
&مطمئنی چیزی نیست
(ادمین:اتفاقا هست بچم حسودی کردهههه)
+ گفتم ک نهه
#بچه هاااااا بیاید خوراکی هارو آماده کردم که تو راه بخوریم ببینید دو تا سبده یکیش تو ماشین کوک اون یکی هم تو ماشین سوهو
_ اووو عالیه چ کردیییی
# ماییم دیگ
+ خب دیگ بریم ا.ت تو بیا تو ماشین من بورامم میره تو ماشین سوهو
#عاا بچه ها؟!!!!
همه باهم گفتن: بله
که بورام گفت.........
پارت بعدی هم الان میزارم
۲.۷k
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.