توی دنیایی که در انتهای روزش شبه و در منتهای شبش روز

توی دنیایی که در انتهای روزش شبه و در منتهای شبش روز،
عجیب نیست اگر آخر و عاقبت انتظار هم بی‌انتظاری باشه،
ینی وقتی تمام زندگیت‌ رو منتظر بوده باشی،
اون انتظار دیگه چیزی جدای از عمرت نیست،
کم‌کم همرنگ روزمرگیت و یواش‌یواش مثل قرص توی آب میون مابقی روزگارت حل میشه و ناپدید،
و اون موقع است که چیزی در وجودت ساکت میشه و تبدیل میشی به یک گذرنده‌ی تمام و کمال،
پر پترسون نروژی از زبان یکی از شخصیت‌های رمانش می‌نویسه :
«احساس میکردم مرا در زمان نامعلومی از زندگی‌ام انداخته بودند بیرون و من نمی‌توانستم برگردم»
بودن در فضایی تهی مابین خواستن و نخواستن،
گاهی فکر می‌کنم اگر غبطه خوردن کار درستی باشه فقط باید به حال یک‌دسته غبطه خورد؛
تمام اون کسانی که هنوز فکر میکنن زمام زندگی به دستشون.
#ویسگون #ویسگونی #مفهومی #انگیزشی #دوستان #دوستانه #دلنوشته #عکس_پروفایل
#hakan0914
دیدگاه ها (۲)

چه زشتی‌ها و پرده‌دری‌ها که پوشاندی و بی‌آبرویمان نکردی و چه...

محبوب بی‌همتای من؛ای نور آسمان‌ها و زمین؛با کوله‌باری از گنا...

در آخرین شب قدر 🌙براتون آرزو میکنم 🙏💕روزگارتون از رحمت 🌸الرّ...

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﯾﻪ نفر ﻣﯿﺮنجی... ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﮕﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪیش... ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺗﻪ ﺩ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط