چقدر بغض بخوانم سکوت بنویسم

چقدر بغض بخوانم سکوت بنویسم؟
چقدر حرف دلم را منوط بنویسم؟

چقدر درّه بمانم به قلّه خوش باشم؟
به پای دامنه‌ها از سقوط بنویسم

چقدر دست من از پا درازتر باشد؟
برای آمدنت هی قنوت بنویسم

چه می‌شود که بیایی و شعرهایم را
به خط بوسه به زیر گلوت بنویسم

و یا به جوهری از رنگ سیب روی لبت
دو آیه از لب خود، از هبوط بنویسم

به جای بودن و ماندن، به جای آغوشت
نصیب من شده از جستجوت بنویسم

نیامدی و زمانش رسیده که بروم
قطار می‌رود و من به سوت بنویسم…
دیدگاه ها (۶)

مثل کوهیم و از این فاصله هامان چه غم استلذت عشق من و تو، نرس...

همین لبخند کمرنگت برای حال من خوب استنکو باشد بهار تو،هوای س...

بنال ای بلبل مسکین که آوازت غمی داردبهار از باغ بی‌برگی پریش...

من ته کوچه ی دلتنگی خود .... کوچه باغی دارم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط