خوب اینم پارت ۶
خوب اینم پارت ۶
این پارتمون یکمی هنتای داره پس اگه اذیت میشین نخونین بهتره:)))
عا مینا اینو یادم رفت تو پارت قبل بنویسم که پارت پنجم وقتی که ا/ت رو سوار ماشین میکنن مال قبل ازونه که ببرنش داخل حمام
الان اینجا مال وقتیه که توی خونن و ا/ت توی بغل سانزوئه
______________________________________
*چجوری انجامش بدم؟*
part: 6
ریندو:امشب میخوایم به فا*ک بدیمت بیبی
تا این حرفشو شنیدم پاهام بی حس شدن دستام از استرس سرد بودن و بدتر از اون کسی که تو بغلش بودم هم فرقی با اون دوتا نداشت و همون قصدی رو داشت که اون دوتا هایتانی داشتن
چیکار میتونستم بکنم به کمک نیاز داشتم میخواستم فرار کنم
ا/ت:م..مینا ب.بیخیال من...بشین
ران:بیخیال بشیم؟اوم کیتن کوچولو اگه اذیت نکنی و همکاری کنی خیلی زود تموم میشه و تازه بهتم خوش میگذره
دیگه تصمیم جدی ای گرفته بودم نمیخواستم با اونا بخوابم اعصابم خورد شده بود با صدایی نه چندان آروم گفتم
ا/ت:آخه من چجوری با شما سه تا انجامش بدم اونم وقتی هر سه تاتون هم از من بزرگترین هم خیلی خشنین؟
ریندو:ا/ت تو چرا اینجوری ای اصلا از کجا میدونی ما چقدر توی اینکار خشنیم تاحالا یبارم با ما انجامش ندادی
ا/ت:خوب آخه یه لحظه به خودتون نگا کنین قشنگ معلومه اصلا اون به کنار شما دوتا باهم داداشین چجوری میخواین باهم ینی...جلوی هم با یه دختر اینکارو انجام بدین حالا سانزو به کنار
سانزو:چرا من به کنار خوب ران رو بنداز کنار(پوکر)
ا/ت: نه منظورم اون نبود
ران:ینی تنها مشکلت همینه؟یا داری بهونه میاری؟ که چون ما دوتا باهم برادریم باهات انجامش ندیم؟
ریندو:تو اصلا به نسبت ما چیکار داری؟سانزو برو بزارش توی وان
ا/ت:چیییی نه....سانزو مادههه
سانزو:هیسس به همین زودی یادت رفت که ران بهت چی گفت؟
هرچقدر سعی میکردم از توی بغلش خودمو بندازم پایین نمیشد آخرش تنها کاری که میتونستمو کردم
دستمو گذاشتم روی شونه ی سانزو و محکم گردنشو گاز گرفتم که دردش بیاد همونجا ولم کرد و افتادم روی زمین
ولی خوب اونجوری که میخواستم پیش نرفت من قصد داشتم بیرون از حمام بیوفتم ولی دقیقا افتادم داخلش کنار وان
سانزو:هومم...تمه بهت گفتم خودتم میخوای مخالفت میکردی
ا/ت:ن..نه سانزو تو اشتباه_____
ریندو:سانزو یه لحظه بیا در رو هم ببند و قفل کن
سانزو سرشو به نشونه ی تایید تکون داد و در حمام رو بست من پشت در موندم با دستام محکم میزدم به در همون موقع هم به زور از توی ماشین وقتی بیرون آوردنم چشمامو باز کردن
ا/ت(با داد):درو باز کنیننن
هیچ صدایی ازشون نمیشنیدم دنبال یک لباسی چیزی بودم که بپوشم یا اینکه نزارم اونا بیان ولی هیچ کاری نمیتونستم بکنم
یهو ران درو باز کرد و اومد داخل
ران:بهم گفتن اول آمادت کنم بعدش__
ا/ت:آماده ی چی؟
ران:خودت میبینی بیا جلو
____
این پارتمون یکمی هنتای داره پس اگه اذیت میشین نخونین بهتره:)))
عا مینا اینو یادم رفت تو پارت قبل بنویسم که پارت پنجم وقتی که ا/ت رو سوار ماشین میکنن مال قبل ازونه که ببرنش داخل حمام
الان اینجا مال وقتیه که توی خونن و ا/ت توی بغل سانزوئه
______________________________________
*چجوری انجامش بدم؟*
part: 6
ریندو:امشب میخوایم به فا*ک بدیمت بیبی
تا این حرفشو شنیدم پاهام بی حس شدن دستام از استرس سرد بودن و بدتر از اون کسی که تو بغلش بودم هم فرقی با اون دوتا نداشت و همون قصدی رو داشت که اون دوتا هایتانی داشتن
چیکار میتونستم بکنم به کمک نیاز داشتم میخواستم فرار کنم
ا/ت:م..مینا ب.بیخیال من...بشین
ران:بیخیال بشیم؟اوم کیتن کوچولو اگه اذیت نکنی و همکاری کنی خیلی زود تموم میشه و تازه بهتم خوش میگذره
دیگه تصمیم جدی ای گرفته بودم نمیخواستم با اونا بخوابم اعصابم خورد شده بود با صدایی نه چندان آروم گفتم
ا/ت:آخه من چجوری با شما سه تا انجامش بدم اونم وقتی هر سه تاتون هم از من بزرگترین هم خیلی خشنین؟
ریندو:ا/ت تو چرا اینجوری ای اصلا از کجا میدونی ما چقدر توی اینکار خشنیم تاحالا یبارم با ما انجامش ندادی
ا/ت:خوب آخه یه لحظه به خودتون نگا کنین قشنگ معلومه اصلا اون به کنار شما دوتا باهم داداشین چجوری میخواین باهم ینی...جلوی هم با یه دختر اینکارو انجام بدین حالا سانزو به کنار
سانزو:چرا من به کنار خوب ران رو بنداز کنار(پوکر)
ا/ت: نه منظورم اون نبود
ران:ینی تنها مشکلت همینه؟یا داری بهونه میاری؟ که چون ما دوتا باهم برادریم باهات انجامش ندیم؟
ریندو:تو اصلا به نسبت ما چیکار داری؟سانزو برو بزارش توی وان
ا/ت:چیییی نه....سانزو مادههه
سانزو:هیسس به همین زودی یادت رفت که ران بهت چی گفت؟
هرچقدر سعی میکردم از توی بغلش خودمو بندازم پایین نمیشد آخرش تنها کاری که میتونستمو کردم
دستمو گذاشتم روی شونه ی سانزو و محکم گردنشو گاز گرفتم که دردش بیاد همونجا ولم کرد و افتادم روی زمین
ولی خوب اونجوری که میخواستم پیش نرفت من قصد داشتم بیرون از حمام بیوفتم ولی دقیقا افتادم داخلش کنار وان
سانزو:هومم...تمه بهت گفتم خودتم میخوای مخالفت میکردی
ا/ت:ن..نه سانزو تو اشتباه_____
ریندو:سانزو یه لحظه بیا در رو هم ببند و قفل کن
سانزو سرشو به نشونه ی تایید تکون داد و در حمام رو بست من پشت در موندم با دستام محکم میزدم به در همون موقع هم به زور از توی ماشین وقتی بیرون آوردنم چشمامو باز کردن
ا/ت(با داد):درو باز کنیننن
هیچ صدایی ازشون نمیشنیدم دنبال یک لباسی چیزی بودم که بپوشم یا اینکه نزارم اونا بیان ولی هیچ کاری نمیتونستم بکنم
یهو ران درو باز کرد و اومد داخل
ران:بهم گفتن اول آمادت کنم بعدش__
ا/ت:آماده ی چی؟
ران:خودت میبینی بیا جلو
____
۹.۲k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.