زین الدین بن نورالدین علی بن احمد بن محمد بن جمال الدین ب
زین الدین بن نورالدین علی بن احمد بن محمد بن جمال الدین بن تقی بن صالح بن مشرف عاملی جبعی ، معروف به (#شهید_ثانی) در سیزدهم شوال 911 ه.ق در «#جبع » زاده شد.
در زندگانی شهید ثانی ، آن نکته جالب و شگفت انگیز مورد توجه است که این بزرگوار همچون مرکز و کانونی به نظر می رسید که پیرامونش با دایره علوم احاطه شده و فضایل ارباب فواضل بدو می رسید .و تا این زمان دانشمندان ناموری از پی هم ، از وی به ثمر رسیده اند .
#ابن_العودی در #رساله خود می نویسد:«شهید ثانی از اندامی خوش و معتدل و قامتی متوسط و در اواخر عمرش کمی فربه بود . چهره اش زیبا و دارای موهای صاف و متمایل به سرخی ، چشمان و ابروانی مشکی و اندامی سپید و بازوان و ساقهای ستبری بوده است. هربیننده ای به چهره اش می نگریست و بیان دلنشین وی را می شنید حاضر نبود از او جدا شود و این خصلت از آنچه بازگو شده در وی فزونتر بود.»
بواسطه هوش سرشارش در نه سالگی #قرائت_قرآن را ختم نمود و پس از آن به خواندن و فراگرفتن فنون ادبی و فقه نزد پدرش همت گماشت تا اینکه پدر در گذشت.
شهید ثانی پس از درگذشت پدر به قریه #میس، #کرک_نوح، #دمشق، #مصر، #حجاز، #اعتاب مقدسه در #عراق، #بیت_المقدس، بلاد #روم_شرقی و #قسطنطنیه، #بعلبک، مسافرت نمود در طی این سفرها تجربه ها و علم زیادی کسب نموده و بالتبع شاگردان زیاد و آثار و تالیفات بسیاری در زمینه های #فقه، #اصول_فقه، #علوم_حدیث، #کلام، #اخلاق و #عرفان، #تفسیر، #ادعیه، #نحو، #اجازات، #جنگ و مجموعه از خود به جا گذاشت.
پدر #شیخ_بهایی می گفت: روزی بر شهید ثانی وارد شدم و او را سخت اندیشناک یافتم ، علت را از وی جویا شدم . به من گفت: برادرم! چنین می پندارم که دومین شهید باشم، زیرا #سید_مرتضی «#علم_الهدی» را به خواب دبدم که مجلس ضیافتی تشکیل داده و دانشمندان و #علماء_شیعه_امامیه در آن شرکت داشتند . هنگام ورود من سید مرتضی از جا برخاسته و از من خواستند کنار شهید اول بنشینم.
و سرانجام نیز وی در راه دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام و نشر و ترویج تعالیم و مبانی دین به شهادت رسید.
کیفیت #شهادت شهید ثانی:
دو نفر از مردم جبع نزد وی برای دادخواهی رفتند و شهید ثانی طبق قانون شرع به نفع یکی و به ضرر دیگری قائله را خاتمه داد. شخص محکوم از این قضاوت به خشم آمده نزد قاضی صیدا همان_معروف شامی _ رفته در بار او سعایت کرد. شهید ثانی در این زمان مشغول تالیف کتاب «#الروضه_البهیه= #شرح_لمعه» بودند ،و این کتاب را طی 6 ماه و 6 روز نگاشتند.
#قاضی_صیدا به #پادشاه_روم نوشت در بلاد شام عالمی را می شناسد که نسبت به #مذاهب_اربعه_اهل_سنت ، فردی بدعت گذار به شمار می رود و به اصطلاح #رافضی است و دست اندکار تبلیغ و نشر عقاد و ایده های خود می باشد.پادشاه روم که #سلطان _سلیمان نام داشت شخصی را مامور دستگیری شهید ثانی نمود و به وی سفارش کرد که باید وی را زنده بیابی تا در گردهم آیی دانشمندان علماء مذهب وی آشکار گردد و آنگاه من بر مقتضای #مذهب خود بر وی حکم صادر نمایم.
مامور یاد شده شهید را در راه #مکه دستگیر کرد و پس از فراغت شهید از انجام مرام حج وی را به بلاد روم رهسپار کرد. در آستانه بلاد روم مردی این مامور را دید و درباره شهید ثانی از وی سوال کرد.او در پاسخ گفت وی از علمای #شیعه است و من مامورم تا وی را نزد سلطان روم ببرم.آن مرد گفت: از آن جهت بیمناک نیستی که در مورد تو به حاکم گزارش کنند که در حق این شخص و در خدمت او کوتاهی کردی و او را آزردی؟ او را یارانی است که در صدد یاری از وی بریمی آیند و از او به دفاع برمی خیزند و احیانا ممکن است این جریان موجب قتل تو گردد. صلاح در این است که وی را به #قتل برسانی و سر بریده او را نزد سلطان ببری.
این مرد سبک مغز و سنگدل نیز این عالم کم نظیر را همانجا در ساحل دریا به شهادت رساند.و سر بریده وی را نزد سلطان آورد؛ لکن سلطان برآشفت و به او گفت من به تو دستور دادم که او را زنده بیاوری ولی تو بر خلاف فرمانم وی را به قتل رساندی..سرانجام با مساعی سید #عبدالرحیم_عباسی که دوست دیرینه شهید ثانی بود آن مامور به جزای عمل نابکارانه خود رسید و سلطان او را کشت.
این متن برگرفته از زندگی نامه شهید ثانی در ابتدای کتاب #آداب_تعلیم_و_تربیت_در_اسلام نگارش دکتر #سید_محمد_باقر_حجتی می باشد.
#تاریخ #تاریخی #مذهبی #زندگی_نامه #زندگینامه
در زندگانی شهید ثانی ، آن نکته جالب و شگفت انگیز مورد توجه است که این بزرگوار همچون مرکز و کانونی به نظر می رسید که پیرامونش با دایره علوم احاطه شده و فضایل ارباب فواضل بدو می رسید .و تا این زمان دانشمندان ناموری از پی هم ، از وی به ثمر رسیده اند .
#ابن_العودی در #رساله خود می نویسد:«شهید ثانی از اندامی خوش و معتدل و قامتی متوسط و در اواخر عمرش کمی فربه بود . چهره اش زیبا و دارای موهای صاف و متمایل به سرخی ، چشمان و ابروانی مشکی و اندامی سپید و بازوان و ساقهای ستبری بوده است. هربیننده ای به چهره اش می نگریست و بیان دلنشین وی را می شنید حاضر نبود از او جدا شود و این خصلت از آنچه بازگو شده در وی فزونتر بود.»
بواسطه هوش سرشارش در نه سالگی #قرائت_قرآن را ختم نمود و پس از آن به خواندن و فراگرفتن فنون ادبی و فقه نزد پدرش همت گماشت تا اینکه پدر در گذشت.
شهید ثانی پس از درگذشت پدر به قریه #میس، #کرک_نوح، #دمشق، #مصر، #حجاز، #اعتاب مقدسه در #عراق، #بیت_المقدس، بلاد #روم_شرقی و #قسطنطنیه، #بعلبک، مسافرت نمود در طی این سفرها تجربه ها و علم زیادی کسب نموده و بالتبع شاگردان زیاد و آثار و تالیفات بسیاری در زمینه های #فقه، #اصول_فقه، #علوم_حدیث، #کلام، #اخلاق و #عرفان، #تفسیر، #ادعیه، #نحو، #اجازات، #جنگ و مجموعه از خود به جا گذاشت.
پدر #شیخ_بهایی می گفت: روزی بر شهید ثانی وارد شدم و او را سخت اندیشناک یافتم ، علت را از وی جویا شدم . به من گفت: برادرم! چنین می پندارم که دومین شهید باشم، زیرا #سید_مرتضی «#علم_الهدی» را به خواب دبدم که مجلس ضیافتی تشکیل داده و دانشمندان و #علماء_شیعه_امامیه در آن شرکت داشتند . هنگام ورود من سید مرتضی از جا برخاسته و از من خواستند کنار شهید اول بنشینم.
و سرانجام نیز وی در راه دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام و نشر و ترویج تعالیم و مبانی دین به شهادت رسید.
کیفیت #شهادت شهید ثانی:
دو نفر از مردم جبع نزد وی برای دادخواهی رفتند و شهید ثانی طبق قانون شرع به نفع یکی و به ضرر دیگری قائله را خاتمه داد. شخص محکوم از این قضاوت به خشم آمده نزد قاضی صیدا همان_معروف شامی _ رفته در بار او سعایت کرد. شهید ثانی در این زمان مشغول تالیف کتاب «#الروضه_البهیه= #شرح_لمعه» بودند ،و این کتاب را طی 6 ماه و 6 روز نگاشتند.
#قاضی_صیدا به #پادشاه_روم نوشت در بلاد شام عالمی را می شناسد که نسبت به #مذاهب_اربعه_اهل_سنت ، فردی بدعت گذار به شمار می رود و به اصطلاح #رافضی است و دست اندکار تبلیغ و نشر عقاد و ایده های خود می باشد.پادشاه روم که #سلطان _سلیمان نام داشت شخصی را مامور دستگیری شهید ثانی نمود و به وی سفارش کرد که باید وی را زنده بیابی تا در گردهم آیی دانشمندان علماء مذهب وی آشکار گردد و آنگاه من بر مقتضای #مذهب خود بر وی حکم صادر نمایم.
مامور یاد شده شهید را در راه #مکه دستگیر کرد و پس از فراغت شهید از انجام مرام حج وی را به بلاد روم رهسپار کرد. در آستانه بلاد روم مردی این مامور را دید و درباره شهید ثانی از وی سوال کرد.او در پاسخ گفت وی از علمای #شیعه است و من مامورم تا وی را نزد سلطان روم ببرم.آن مرد گفت: از آن جهت بیمناک نیستی که در مورد تو به حاکم گزارش کنند که در حق این شخص و در خدمت او کوتاهی کردی و او را آزردی؟ او را یارانی است که در صدد یاری از وی بریمی آیند و از او به دفاع برمی خیزند و احیانا ممکن است این جریان موجب قتل تو گردد. صلاح در این است که وی را به #قتل برسانی و سر بریده او را نزد سلطان ببری.
این مرد سبک مغز و سنگدل نیز این عالم کم نظیر را همانجا در ساحل دریا به شهادت رساند.و سر بریده وی را نزد سلطان آورد؛ لکن سلطان برآشفت و به او گفت من به تو دستور دادم که او را زنده بیاوری ولی تو بر خلاف فرمانم وی را به قتل رساندی..سرانجام با مساعی سید #عبدالرحیم_عباسی که دوست دیرینه شهید ثانی بود آن مامور به جزای عمل نابکارانه خود رسید و سلطان او را کشت.
این متن برگرفته از زندگی نامه شهید ثانی در ابتدای کتاب #آداب_تعلیم_و_تربیت_در_اسلام نگارش دکتر #سید_محمد_باقر_حجتی می باشد.
#تاریخ #تاریخی #مذهبی #زندگی_نامه #زندگینامه
۴.۴k
۰۹ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.