سهراب سپهری

***سهراب سپهری***
صبح امروز کسی گفت به من؛
تو چقدر تنهایی!
گفتمش در پاسخ:
تو چقدر حساسی... تن من گر تنهاست،
دل من با دلهاست،
دوستانی دارم
بهتر از برگ درخت
که دعایم گویند و دعاشان گویم،
یادشان دردل من،
قلبشان منزل من...!
صافی آب مرا یاد تو انداخت، رفیق!
تو دلت سبز،
لبت سرخ،
چراغت روشن!
دیدگاه ها (۲)

ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﭘﻮﺳﯿﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﺳﺎﺭﺕ ﺧﺎﮎ ﻫﺴﺘﻨﺪﻭ ﻣﻐﺰﻫﺎﯼ ﭘﻮﺳﯿﺪﻩ ﺩﺭﺍﺳﺎﺭﺕ ﺧﺮ...

وقتی که عشق مضحکه ی دست ماه شددیدیخیال خام پلنگتتباه شدنفرین...

خدای خوب من سلامممنونم که به من امان دادی و امکان دادی شبی ر...

صبحتون بخیر دوستانم. امیدوارم همیشه به آرزوهایتان امیدوار با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط