گفت و گوی دو جنین تو رحم مادر

گفت و گوی دو جنین تو رحم مادر....!!!

اولی میگه تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟
دومی: آره حتما. یه جایی هست که می تونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم
اولی: امکان نداره. ما با جفت تعذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده.
دومی: شاید مادرمونم ببینیم
اولی: مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش
دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه.
اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره.
دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی....

این مکالمه چقدر آشناس....!!!

تا حالا بودن خدا را اینطوری و به همین سادگی حس نکرده بودم؛

کمی تامل
دیدگاه ها (۴)

چوپانی به مقام وزارت رسید. هر روز بامداد بر می خاست و کلید ب...

دعای یک زن زیر بارون وبعداز نماز :خداوندا...!کودکی ام رادادی...

زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس وارد خواربار فروشی محله شد و...

زنان در زمان بارش باران..زن آمریکایی..درست کردن یک لیوان قهو...

#کتاب_بخوانیم "دکتر: بعضی وقتا احساس افسردگی می کنم. این حس ...

والله تا اونجایی که ما می دونیم تو هر فیلم و سریالی وقتی می ...

ضعیف شده بود. از نظر جسمی هیچ مشکلی نداشت ولی با روح و روان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط