امروز یه چیزی داشتم میخوندم که اتفاقی به یه فعل آلمانی رس
امروز یه چیزی داشتم میخوندم که اتفاقی به یه فعل آلمانی رسیدم و معنیش رو نگاه کردم:
Abgehen:
دست کشیدن از چیزی، کنده شدن، ترک کردن، راه افتادن، دورشدن، سپری شدن عمر.😢
ترتیب معانیش تو لغت نامه خودش یه داستان شده ؛ یه داستان کوتاه اما طولانی...🚶🏿♀
Abgehen:
دست کشیدن از چیزی، کنده شدن، ترک کردن، راه افتادن، دورشدن، سپری شدن عمر.😢
ترتیب معانیش تو لغت نامه خودش یه داستان شده ؛ یه داستان کوتاه اما طولانی...🚶🏿♀
۵.۷k
۰۵ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.