باز امشب چشم خیسم بی قراری می کند

باز امشب چشم خیسم بی قراری می کند
در کنار پنجره چشم انتظاری می کند

خاطر آشفته ام در حسرت دیدار تو
تا سحرگاهان فقط شب زنده داری می کند

گریه هایم شانه ی مردانه می خواهد ز تو
ِ
💠 ☞ وصی پور 👈 ❤ ️
دیدگاه ها (۱)

زندگی ویرانگر خاطره هاستبی تو با خاطره هایت چه کنمنه کلاغی د...

ساعت عشق و هم آغوشی زیبای دو صفرکه به نام دل هم قافیه پرداز ...

🌸 ✨ 🌸 من آن ابـــرم ڪہ بارانش «تــــو» هستےهمان یوســف ڪــہڪ...

من خسته ام از این همه تاوانِ جدایـــــےاے بـےخبر از حالِ من ...

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط