ده تای انگشتم را کاش در دلتنگی ببینی ..
ده تای انگشتم را کاش در دلتنگی ببینی ..
عصیانی برای ننوشتن بر سرم می آورند ..
که مغزم به التماس می افتد برای کمی جوهر ریختن ..
گویی که جنگِ سردی میشود بینِ سر و دستانم ..
لجبازیی که من میشوم بازیچه اش ..
نمیدانم بنویسم تا که بندِ اسارتِ مغزم آزاد شود ..
یا که به لجبازیِ انگشتانم ادامه دهم ..
دلتنگی برای تو کارِ خوبی برای من نیست ..
#فاطمه_آشوب
پ.ن:من از اینآ میخوآم .. ⇧⇧
(╥╯^╰╥)
عصیانی برای ننوشتن بر سرم می آورند ..
که مغزم به التماس می افتد برای کمی جوهر ریختن ..
گویی که جنگِ سردی میشود بینِ سر و دستانم ..
لجبازیی که من میشوم بازیچه اش ..
نمیدانم بنویسم تا که بندِ اسارتِ مغزم آزاد شود ..
یا که به لجبازیِ انگشتانم ادامه دهم ..
دلتنگی برای تو کارِ خوبی برای من نیست ..
#فاطمه_آشوب
پ.ن:من از اینآ میخوآم .. ⇧⇧
(╥╯^╰╥)
۱.۰k
۰۹ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.