یکجوری بود که نمیشد دوستش نداشته باشم رفتارش خیلی دلنشی

🍂یکجوری بود که نمیشد دوستش نداشته باشم. رفتارش خیلی دلنشین بود. خنده هایش قند تو دلم آب میکرد. شوخی‌هایش را که نگو! آخ از نگاهش!
مثل آن نگاه را هیچ جایی ندیده بودم. به نظرم می آمد همه عاشقش هستند. با خودم می‌گفتم مگر میشود کسی تو دنیا باشد که دوستش نداشته باشد؟ کسی هست که از شوخی‌هایش از ته دل نخندد؟ کسی هست که نخواهد ساعتها چشم به چهره‌اش بدوزد؟ اصلا این صورت دلنشین را مگر میشود نخواست؟
صدایش که بهترین موزیک دنیا بود. آهنگی که در بدترین وضعیت هم اگر می‌شنیدم امکان نداشت حالم را خوب نکند. به همه حسادت میکردم. به همه‌ی آدم‌هایی که وقتی نبودم از کنارش رد می‌شدند. تمام کسانی که حتی یک کلمه با او حرف می‌زدند. گاه و بی‌گاه نفرین میکردم کسی را که او را تنها می‌بیند و من کنارش نیستم.

روزی رسید که ترکم کرد و مسیر زندگیمان از هم جدا شد. بعد از مدتها که عکسش را دیدم. فهمیدم اصلا هم زیبا نیست! رفتارش هم اصلا دلنشین نیست‌ شوخی‌هایش اصلا خنده دار نیست و آدمهایی که کنارش هستند هیچ هم آدمهای خوشبختی نیستند! چرا باید از حضور یک آدم معمولی خوشحال باشند و بخواهند ساعتها بهش خیره شوند؟
فاصله‌ی او از یک آدم "خاص" تا یک آدم "معمولی" فقط دوست داشتنِ من بود. او معمولی شده بود، چون من دیگر "دوستش نداشتم".

#زیور_شیبانی
#دلنوشته_توت_فرنگی🍓🌸
#دلبرون🦋☁️
#کُنج_دلبر🧡🎀🌱
دیدگاه ها (۶)

💚⃟ وارد مغازه ميشوم و يك سرى استكان نعلبكى و قورى سبز رنگ ا...

🪶⃟ سوم دبستان که بودم، یه مدت هم عاشق اون دختره بودم که خون...

🥀آدم ها غمگینت می کنند،با آمدن های بی موقع شانبا رفتن های نا...

🖋️امروز به کلمه خارجی جالبی برخوردم؛" کراش/crush "به دلبر به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط