باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد

باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد

آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاندو بعد

دفتر زندگی را ورق زد

به چیز دیگری فکر کرد

باید پاها را حرکت داد

و همه چیز را از نو شروع کرد...

#آنا_گاوالدا
دیدگاه ها (۱)

اول از ته دل خندیدیمبعدها با دهانو کم کم این لب بودکه گاهی خ...

دُشمَن داری؟ خوبه، یَعنی اینکه بَرای چیزی تو زِندگیتـ ایستاد...

تا بداند که شب ما به چه سان میگذرد;درد عشقش ده وعشقش دهوبسیا...

یه چیزایی تو زندگیت دیگه مثل قبل نمیشهمثه اولین باری کهدلت ر...

به خودم گفتم : بجنب ، یکبار برای همیشه از ته دل گریه کن . بع...

رمان وقتی دوست برادرته و.... پارت سیزدهم: در دفتر چه جیمین چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط