من روزگار غربتم را دوست دارم

من روزگار غربتم را دوست دارم
این حس و حال و حالتم را دوست دارم

یک عکس کوچک توى جیبِ کیفِ پولم
تنها ترین هم صحبتم را دوست دارم

بر عکس آدم هاى دل بسته به دنیا
هر تیک و تاکِ ساعتم را دوست دارم

امشب دوباره خاطرت مهمان من بود
مهمانى بى دعوتم را دوست دارم

هر چند باعث مى شود هر شب ببارم
اما دل کم طاقتم را دوست دارم

عادت شده این گریه هاى بى تو ، هرچند
مى خندى امّا عادتم را دوست دارم

سید تقی سیدی
دیدگاه ها (۰)

#دلنوشته دیدی دستاتو میسابی به یه جای زِبربعد از یه مدت پوست...

#روتین_جذاب#بساز؟ براے خواسته هات ارزش قابل باش و ارزوهاتو د...

یک شاخه گل کوچک مریم طلب منصـد تا طـلـب توسـت یـکـی هـم طـلـ...

یک شهر را دیوانه با پیراهنت کردیلیلا چرا پیراهن زیبا تنت کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط