مرا در کنجی از چشمهایت

مرا در کنجی از چشمهایت
جای بده
زیر سایبان پلکهای تو
می شود عمری زندگی کرد و
هیچ نگفت ..
میشود بارید در دلتنگی ..
میشود درخشید در شادی ..
می شود حرف زد
در آن لحظه ی موعود ..
می شود دید ، با چشمهای بسته ..
می شود پرواز کرد در رویاها ..
می شود شعر گفت
می شود آبتنی کرد
می شود عاشقی کرد ..
چشمهای تو
چشمهای تو
چشمهای تو ....

مرا جای بده آنجاییکه
راهی برای بغض های شبانه ات است

مرا به خود بخوان
در چشمهایت .....
دیدگاه ها (۱)

چشمت عسل و ناز نگاهت عسلیاصلاً عسلم تو شعر نابی،غزلیبی تاب و...

راستی...حسرت تو را خوردنروزه را باطل نمیکند...؟

"ﺁﺯﺍﺭﻡ ﻣﯿﺪﻫـــــــــﯽ" ﺑﻪ ﻋﻤﺪ ﯾﺎ ﻏﯿﺮ ﻋﻤﺪﺧدا ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ...ﺍﻣﺎ ﻣﻦ...

زن موسیقی ستنُت به نُت عشق...سمفونی آرامی کههمه ی تو را می ب...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط