قلم به دست گرفتم غم فراق تو دل را

قلم به دست گرفتم، غم فراق تو دل را
چنان شکست که با قلب پاره پاره نوشتم

نشد که همسفرت باشم آرزوی دل من!
غریب ماندم و بی‌تو، غریب‌واره نوشتم
دیدگاه ها (۰)

بعضے وقتا...بعضے آدم ها...پشیمونم میڪنن از اینڪہهیچوقت در حق...

گفتـه ام شـایـد فـرامـوشت کنم امـا نشددر دلِ دیـوانـه ام غیـ...

‍ ‍ عشق نایاب ترین لحظه ے آدم شدن است عشق با شادے بسیار چو م...

درودصـبحتــــون بخیــــرروزتــون پـرازخیـروبرکـتامـــروزتــو...

‌‌تا نوشتم که دلم با تو خوش است، دل من از قلم افتاد و شکست.....

این دل ساده اگر مستحق بیزاریستعشق پیجیده تر از نقشه ی هر معم...

"چه کنم با دل وامانده که دلتنگ شده؟ساز دلتنگیم امشب چه بد آه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط