کوک هوانگ خیلی اعصبانی بود من به ت یه حس برادرانه اس دار

کوک: هوانگ خیلی اعصبانی بود من به ت یه حس برادرانه اس دارم عه مهم نیس اون دوستمه


سوجون: سلام اوما و اپا
ت: سلام آقا و خانم جئون

سوجون: ت

ت: بله

سوجون: نگفتم خفه شی

کوک: ام سلام به همه سوجون یا هوانگ

سوجون: بله

کوک: میشه غذیه مطرح کنی

م ت ک: پسرم

کوک: بله

م ت ک: خواهرت

کوک : مامان میدونم مرده ولم کن

سوجون : چطور وقتی خواهرت دقیقا کنارته میکی مرده(با اعصابنیت شدید

ت: داداش

سوجون: خفه شو

کوک: چیمیگی هان( اعصبانی )

سوجون: فکنم کری

ت: هردوتون خفه شین اصن به عنم نیس ن میرم خودتون حرف بزنین

پ ت ک: این خودته

م ت ک: اوف چه دختری داریم

)مهم

عکس مامان بابای کوک تو پارت قبل هستش

ت: داشتم میرفتم که لی جونگ سوک دیدم

لی: سلام عاسیسم

ت: سلام عشقم ای دلم برات تنگ شده بود مادرصگ

سوجون: ت همین الان بیا اینجا

ت: توروسننع
دیدگاه ها (۱)

۱: سوجون۲: لی ۳: کوک۴: م پ هوانگ۵: م پ جئون

سوجون: سوکی شمارت بده من با این بچ کار دارم........لی: اوکیی...

گایززززز میخوام سه پارت طولانیئییییی بزارم چون نمیتونم دوازد...

یوهوووووووووو چالش سیگما و بی تی اس بردیمممممممممممممممممممم...

پارت ۵۵ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۴۶ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط