دوست پسر سادیسمی من
𝑁𝑎𝑚𝑒:دوست پسر سادیسمی من🍷
𝑃𝑎𝑟𝑡:2
علامت کوک:_ علامت لارا:+
یهو.
سه تا پسر اومدن داخل کلاس
پشماممممم چقد جذابننننننننننن(تو فکرش)
همینجوری مات و مبهوت مونده بودم که یکیشون بهم خندید
ویو کوک
رفتیم تو دانشگاه
بعد رفتیم دفتر مدیر خودمونو معرفی کردیم
من گفتم 20 سالمه(در اصل21)
یونگی گفت 19 (در اصل23)
و جیمین گفت 20(در اصل22)
بعد رفتیم داخل کلاس
داشتیم خودمونو یکی یکی معرفی میکردیم که یه دختره با دهن باز بهمون خیره شده بود
خندم گرفت
بعد دیدم دید که بهش خندیدم خودشو جمع کرد و به کتاب خیره شد
ویو لارا
پسره بهم خندید.
اغراق میکنم عاشقش شدم بزار ببینم اسمش چی بود؟
.... اها جنگکوک.... جئون جنگکوک
همین جوری تو حال و هوای خودم بودم که استاد گفت(علامت استاد٪)
٪: خانم لارا...... خانم لارا (کمی داد)
+: ها... بله استاد
٪: هواستون کجاست... بیاید پای تخته این سوالو حل کنید
+: چی...... چشم استاد
وای خدا گاوم زائید بزار ببینم سواله چجوریه
یا علی خیلی سخته😂(تو فکرش)
بعد از 2 مین
اخیش بالاخره حلش کردم ها ها ها (تو فکرش)
٪: افرین درسته بشینین
+: تعظیم کردم و رفتم بشینم
تو مسیر دیدم جنگکوک داره نگام میکنه
احساس میکنم لپام سرخ شد
بعد 1:30 دقیقه
زنگ تفریح خورد
+: آخیشششش خسته شدم ها
*: اره بیبی منم خسته شدم
+: زهر مارر مگه صد بار نگفتم من به تو علاقه ندارم چرا ولم نمیکنی چرا نمیزاری راحت باشممم
*: فکر کنم ول کنم اتصالی کرده خراب شده
+: خب الکتریکی هست برو درستش کن
همه بچه های کلاس روبه ما:😐🥴😂
*: بیبی نکنه عاشق اون پسره شدی!
اشاره به جنگکوک.
+: چی.... نه من عاشق هیچ کس نشدمم
اگه یه بار دیگه مزاحمم بشی میزنم یه ورتو میارم پایین
*: جونن دقت کردی عصبانی میشی جذاب میشی
داشت نزدیکم میشد
که یهو.....
شرایط 2 کامنت و 3 تا لایک
𝑃𝑎𝑟𝑡:2
علامت کوک:_ علامت لارا:+
یهو.
سه تا پسر اومدن داخل کلاس
پشماممممم چقد جذابننننننننننن(تو فکرش)
همینجوری مات و مبهوت مونده بودم که یکیشون بهم خندید
ویو کوک
رفتیم تو دانشگاه
بعد رفتیم دفتر مدیر خودمونو معرفی کردیم
من گفتم 20 سالمه(در اصل21)
یونگی گفت 19 (در اصل23)
و جیمین گفت 20(در اصل22)
بعد رفتیم داخل کلاس
داشتیم خودمونو یکی یکی معرفی میکردیم که یه دختره با دهن باز بهمون خیره شده بود
خندم گرفت
بعد دیدم دید که بهش خندیدم خودشو جمع کرد و به کتاب خیره شد
ویو لارا
پسره بهم خندید.
اغراق میکنم عاشقش شدم بزار ببینم اسمش چی بود؟
.... اها جنگکوک.... جئون جنگکوک
همین جوری تو حال و هوای خودم بودم که استاد گفت(علامت استاد٪)
٪: خانم لارا...... خانم لارا (کمی داد)
+: ها... بله استاد
٪: هواستون کجاست... بیاید پای تخته این سوالو حل کنید
+: چی...... چشم استاد
وای خدا گاوم زائید بزار ببینم سواله چجوریه
یا علی خیلی سخته😂(تو فکرش)
بعد از 2 مین
اخیش بالاخره حلش کردم ها ها ها (تو فکرش)
٪: افرین درسته بشینین
+: تعظیم کردم و رفتم بشینم
تو مسیر دیدم جنگکوک داره نگام میکنه
احساس میکنم لپام سرخ شد
بعد 1:30 دقیقه
زنگ تفریح خورد
+: آخیشششش خسته شدم ها
*: اره بیبی منم خسته شدم
+: زهر مارر مگه صد بار نگفتم من به تو علاقه ندارم چرا ولم نمیکنی چرا نمیزاری راحت باشممم
*: فکر کنم ول کنم اتصالی کرده خراب شده
+: خب الکتریکی هست برو درستش کن
همه بچه های کلاس روبه ما:😐🥴😂
*: بیبی نکنه عاشق اون پسره شدی!
اشاره به جنگکوک.
+: چی.... نه من عاشق هیچ کس نشدمم
اگه یه بار دیگه مزاحمم بشی میزنم یه ورتو میارم پایین
*: جونن دقت کردی عصبانی میشی جذاب میشی
داشت نزدیکم میشد
که یهو.....
شرایط 2 کامنت و 3 تا لایک
- ۷.۵k
- ۱۴ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط