«مُسلم بن عوسَجِع» از یاران عاشورایی
«مُسلم بن عوسَجِع» از یاران عاشورایی
امام حسین (ع)
در جریان واقعه عاشورا مسلم بن عوسجه از
مسلم بن عقیل در کوفه حمایت میکرد و
برایش پول و سلاح تهیه میکرد و به نفع
امام حسین(ع) بیعت میگرفت.
طبق برخی نقلها، مسلم بن عقیل هنگامی
که وارد کوفه شد، اول به خانه مسلم بن
عوسجه رفت.مردم کوفه در آنجا به دیدارش
میرفتند و بیعت خود را با امام حسین(ع)
ابراز میداشتند.
معقل، جاسوس عبیدالله بن زیاد از طریق وی
از مخفیگاه مسلم بن عقیل آگاه شد.مسلم بن عقیل
پس از دستگیری هانی بن عروه، مسلم بن
عوسجه را به فرماندهی قبیله مذحج و بنیاسد
برگزید.او پس از شهادت مسلم بن عقیل مدتی
مخفی شد و پس از آن با اهل و عیالش به سوی
امام حسین(ع) رهسپار شد تا در کربلا به خدمت
امام رسید.
شب عاشورا، امام حسین(ع) از یاران خود خواستند
برای سالم ماندن از بلاها، از کربلا بروند؛
امّا او آنقدر قلبش لبریز محبّت به اهل بیت(ع) بود،
که با شنیدن این سخن، برخاست و گفت:
«یا اباعبدللّه، به خدا سوگند از شما جدا نمیشوم،
حتی اگر هیچ سلاحی نداشتهباشم؛ برای دفاع از
شما، آنقدر با دشمنان میجنگم تا در راهتان
جان دهم...»
با آغاز شدن جنگ در روز عاشورا، رجزخوان
به میدان رفت و تا آخرین نفس با دشمنان امام
(ع) جنگید.
لحظههای آخر، وقتی در خون خود غلطید و
نزدیک شهادت بود، یار دیرینش، حبیببنمظاهر
شتابان بر بالینش رفت تا وصیت آخرش را بشنود
«مُسلم بن عوسَجِع» بهسختی با انگشت به امام
حسین (ع) اشاره کرد و گفت: «ای حبیب، تا پای
جان، یار و حامی او باش...»
همین جمله را گفت و به یاران شهیدش پیوست.
امام حسین (ع)
در جریان واقعه عاشورا مسلم بن عوسجه از
مسلم بن عقیل در کوفه حمایت میکرد و
برایش پول و سلاح تهیه میکرد و به نفع
امام حسین(ع) بیعت میگرفت.
طبق برخی نقلها، مسلم بن عقیل هنگامی
که وارد کوفه شد، اول به خانه مسلم بن
عوسجه رفت.مردم کوفه در آنجا به دیدارش
میرفتند و بیعت خود را با امام حسین(ع)
ابراز میداشتند.
معقل، جاسوس عبیدالله بن زیاد از طریق وی
از مخفیگاه مسلم بن عقیل آگاه شد.مسلم بن عقیل
پس از دستگیری هانی بن عروه، مسلم بن
عوسجه را به فرماندهی قبیله مذحج و بنیاسد
برگزید.او پس از شهادت مسلم بن عقیل مدتی
مخفی شد و پس از آن با اهل و عیالش به سوی
امام حسین(ع) رهسپار شد تا در کربلا به خدمت
امام رسید.
شب عاشورا، امام حسین(ع) از یاران خود خواستند
برای سالم ماندن از بلاها، از کربلا بروند؛
امّا او آنقدر قلبش لبریز محبّت به اهل بیت(ع) بود،
که با شنیدن این سخن، برخاست و گفت:
«یا اباعبدللّه، به خدا سوگند از شما جدا نمیشوم،
حتی اگر هیچ سلاحی نداشتهباشم؛ برای دفاع از
شما، آنقدر با دشمنان میجنگم تا در راهتان
جان دهم...»
با آغاز شدن جنگ در روز عاشورا، رجزخوان
به میدان رفت و تا آخرین نفس با دشمنان امام
(ع) جنگید.
لحظههای آخر، وقتی در خون خود غلطید و
نزدیک شهادت بود، یار دیرینش، حبیببنمظاهر
شتابان بر بالینش رفت تا وصیت آخرش را بشنود
«مُسلم بن عوسَجِع» بهسختی با انگشت به امام
حسین (ع) اشاره کرد و گفت: «ای حبیب، تا پای
جان، یار و حامی او باش...»
همین جمله را گفت و به یاران شهیدش پیوست.
۷.۸k
۱۴ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.