پارت ¹⁶

پارت ¹⁶

(عشق ابدی)

جیمین: هیچی فقط وسایلتو جم کن می خوایم بریم

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

جیسو: اَههههه.... فکردم چی شده...حوصله ندارم جیمین ولم کن

جیمین: الان داری میگی من دارم شوخی میکنم؟

جیسو: ینی نمی کنی؟

جیمین: معلومه که نه!!

جیسو: بلخره از اینجا میریم!(با خوشحالی) راستی چجوری؟

جیمین: تو کارت نباشه برو وسایلتو جم کن

جیسو: چی میگی من که وسایل نیوردم

جیمین: آآآ... راس میگی

(از زبان جیسو): داشتم با جیمین حرف میزدم که جیهوپ صدا زد

جیهوپ: جیمین بیا اینجا

نگران شدم که جیمین فهمید بد گف

جیمین: نگران نباش من پیشتم... میرم ببینم چی میگع

جیسو: باشه ولی زود برگرد

جیمین: اوهم

(از زبان جیمین): رفتم ببینم جیهوپ چی کار داره

جیمین: چی شده؟

جیهوپ: نیم ساعت دیگع یه ماشین خاکستری میاد سوارش بشین می برنتون شهر... ولی یادت باشه اگه تو یا جیسو به پلیس خبر بدید هر جا که باشین پیدا می کنمتونو جیسو رو جلو چشات می کشم و تا اخر عمرت باید با غم زندگی کنی

جیمین: باشه باشه فهمیدم

(از زبان جیسو): صدای یه ماشین اومد جیمین اومد پیشم گف باید بریم ولی باید تمام ماجرا ها رو فراموش کنی و به هیش کس نگی

جیسو: باش بیبی



اینم آخرین پارت بعد یه تک پارتی میزارم پیشنهاد میکنم بخونینش درسته طولانیه ولی خیلی خوبه😘😘❤❤