باریک تر از موی سرت گردن ما

باریـک تَـر از مویِ سَـرت ، گـردن مـا

بـود.

آن روز ، کـه مـو هـایِ تـو در باد رَهـا بـود

جَـنـگـی شـده بِـیـن مَـن و مـو هـای

بُـلنـدَت

در خانه میانِ مـَن و تـو صُلح و صَفا بود

از عِـشـق چـه تَـصـویـر جَـدیـدی

بِـنـویـسـم

چشمانِ تو مربوط به این حاشیه ها بود

لَـبخـند زدی ، قـالـبِ شـِعـرِ من عَـوض

شُـد
در شِـعر من اِنگـار ، اَلَـم شَـنـگـه بـه پـا بـود

تـقدیـر مَن این بـوده کـه دَرگـیر تـو باشـم

در فـالِ مـن اِحسـاسِ تـو از غِـیر جُـدا بود

بـِـسـیـار شَـبـیـهـی تـو بـه بَـرنـامـه ی

کـودک

آن دُخـتـرکِ مَـزرعـه داری کـه " حَـنـا " بـود
#F


@,,,,D
دیدگاه ها (۴)

یک نفس، باتوکشیدن، به جهان می ارزد..."ساعتی با تو ، به صدسال...

برگی بی خط نقاشی ام ...

ﺗﻮ ﺭﺍ "زن " ﻣﯽﻧﺎﻣﻨﺪ ... !!ﻣﻀﻤﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﺟﺬﺍﺑﯿﺘﺶ ﻧﻔﺲ ﮔﯿﺮ ﺍست ... ...

چه در دل ِ منچه در سر تومن از تو ‌رسیدم به باور ِ توتو بودی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط