قول دادی آخر پاییز برگردی چه شد

قول دادی آخرِ پاییز برگردی، چه شد؟!
دی رسید و جمعه ها می لرزم از سردی... چه شد؟
داغِ سوگندت به جانم مانده بر قلبم هنوز
عشقِ پاک و ساده ی خالی زِ نامردی چه شد؟!
من کنارِ پنجره پوسیدم از دلتنگی ات
گفته بودی با دلِ تنگم تو همدردی... چه شد؟!

گفتمت حالِ دلم خوش نیست، گفتی همدمی
تو که این حالِ مرا طاقت نیاوردی! چه شد؟!
با خبر بودی از این دیوارهای لعنتی
مانده ام محبوس در زندان، جوانمردی چه شد؟!

این مُسَکن های بی مصرف دلم را خوش نکرد
شانه های محکمت هنگامِ همدردی چه شد؟!

قولِ تو احساسِ ناب و خوب و بی تکرار بود
پر شده دنیای من از بغض و دلسردی... چه شد؟!

هیچ سودی هم از این تنها شدن ها کرده ای؟!
از خودت این قلبِ عاشق را جدا کردی چه شد؟!
واژه واژه شعرِ من در انتظارت مانده است
قول دادی آخرِ پاییز برگردی، چه شد؟!
دیدگاه ها (۱)

سلام عشق من.. اخ ببخشید یادم رفته بود چند وقته دیگه مال من ن...

سلامتیه عشقم.........سلامتیه یادگاریاش.....سلامتیه خندهاش......

آقا پِسَر ، دُختَر خـانوم ، خودَم ، خودِت مـیون لاشـئ بازیـا...

بعضی ها اصلا میایند که بعدا فراموش شوندبعضی ها اصلا میایند ک...

وانشات تهیون••••این اواخر استرس شدیدی داشتی و وقتی هم که به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط