شب این سر گیسوی ندارد که تو داری

شب این سر گیسوی ندارد که تو داری

آغوش گل این بوی ندارد که تو داری

#رهی
دیدگاه ها (۴)

مرا تا جان بود جانان تو باشیز جان خوش‌تر چه باشد آن تو باشید...

یک چشم به گردابت و یک چشم به ساحلگیرم که دل اینست، به دریا ز...

بود آیا که ز دیوانه‌ی خود یاد کندآن‌که زنجیر به پای دل شیدا ...

‌جان به دیدار تو یک روز فدا خواهم کردتا دگر برنکنم دیده به ه...

از مسلخ خود به چشم تو پناه آوردم ای اغوش آغشته به نور پرواز ...

سپس لبخندی زد و گفت: "اگر شبی در زیر این اسمان در اغوشم به خ...

یک #عاشقانه در زیر باران ☔️ شباهت های ما باران که میبارد تما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط