DOCTORS OF GONGILL🥼part 27
و به سیلی زدن یونگی ادامه داد .بقیه فقط میتوانستند به جی هیون خیره شوند و این میزان
گستاخی را تحسین کنند.
جی هیون با نگاهی متفکرانه یونگی را برانداز کرد و گفت :عجیبه !باید حالش خیلی بد باشه !
هیچ عکس العملی نشون نمیده!
ناگهان یونگی سرش را بلند کرد و لب هایش را روی لب های جی هیون که درست روبرویش
ایستاده بود گذاشت .چشم های جی هیون تا اخرین حد گشاد شد و تو شک رفت .نفس افراد
دور میز در سینه حبس شد و با بهت به ان منظره نگاه کردند .یکی از رزیدنت ها دستش را
روی چشم هایش گذاشت و با خود گفت :از اولشم نباید میومدم!
یونگی لب هایش را برداشت و با چشمان خواب الود جی هیون را نگاه کرد و دوباره سرش را
پایین انداخت .جی هیون دست لرزانش را به سمت لبش برد و ان را لمس کرد .هنوز بهت زده
بود و نمیدانست چه کار باید بکند .
_تو ...چه غلطی کردی؟!
صدایش را باال برد و شانه های یونگی را گرفت و تکانش داد.
_هی !به خودت بیا !هی !با تو ام!
خانم پارک جی هیون را از یونگی جدا کرد و او را به سمت صندلی خودش هدایت کرد.
جی هیون که خون به چشمانش نشسته بود تالش کرد از دست دکتر پارک فرار کند ولی
نتوانست.
+هی جی هیون اروم باش!
یونگی تلو تلو خوران بلند شد و به طرف در خروجی رستوران رفت و هیچکس
متوجه نشد .همه در حال ارام کردن جی هیون بودند.
.
..
...
....
.....
....
...
..
.
_______________________
حوصلم سر رفته بود گفتم یه پارت جدید بزارم 🙂
گستاخی را تحسین کنند.
جی هیون با نگاهی متفکرانه یونگی را برانداز کرد و گفت :عجیبه !باید حالش خیلی بد باشه !
هیچ عکس العملی نشون نمیده!
ناگهان یونگی سرش را بلند کرد و لب هایش را روی لب های جی هیون که درست روبرویش
ایستاده بود گذاشت .چشم های جی هیون تا اخرین حد گشاد شد و تو شک رفت .نفس افراد
دور میز در سینه حبس شد و با بهت به ان منظره نگاه کردند .یکی از رزیدنت ها دستش را
روی چشم هایش گذاشت و با خود گفت :از اولشم نباید میومدم!
یونگی لب هایش را برداشت و با چشمان خواب الود جی هیون را نگاه کرد و دوباره سرش را
پایین انداخت .جی هیون دست لرزانش را به سمت لبش برد و ان را لمس کرد .هنوز بهت زده
بود و نمیدانست چه کار باید بکند .
_تو ...چه غلطی کردی؟!
صدایش را باال برد و شانه های یونگی را گرفت و تکانش داد.
_هی !به خودت بیا !هی !با تو ام!
خانم پارک جی هیون را از یونگی جدا کرد و او را به سمت صندلی خودش هدایت کرد.
جی هیون که خون به چشمانش نشسته بود تالش کرد از دست دکتر پارک فرار کند ولی
نتوانست.
+هی جی هیون اروم باش!
یونگی تلو تلو خوران بلند شد و به طرف در خروجی رستوران رفت و هیچکس
متوجه نشد .همه در حال ارام کردن جی هیون بودند.
.
..
...
....
.....
....
...
..
.
_______________________
حوصلم سر رفته بود گفتم یه پارت جدید بزارم 🙂
۱۷.۱k
۰۹ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.