فیک تهیونگ (اسمات نیست )
فیک تهیونگ (اسمات نیست )
مینا:الو
پرستار: خانم کیم مینا؟
مینا :بله خودم هستم
پرستار : از بیمارستان۰۰۰۰۰۰۰(اسم بیمارستان) تماس میگیرم شنیدن همین جمله کافی بود تا استرس تمام بدنم رو بگیره
مینا :اتفاقی افتاده؟(با نگرانی)
پرستار :اقای کیم تهیونگ تصادف کردن شما اخرین کسی بودید که باهاش تماس گرفته بودند لطفا به بیمارستان ۰۰۰۰۰۰۰(اسم بیمارستان )بیاید
مینا :الان خودم رو میرسونم سریع لباس پوشیدم و به سمت ماشینم رفتم و گاز دادم تا زود تر برسم
(پایان فلش بک)
من فقط همین یک برادر رو توی این دنیا دارم اگر از دستش بدم چی؟
یک سیلی خیلی محکم به خودم زدم و گفتم خاکبرسرت دختر چرا چرت و پرت میگی همینجور که داشتم که داشتم با خودم صحبت میکردم یهو نگاهم به دست تهیونگ افتاد که دیدم تکون میخوره
لطفا اگر خوشتون اومد لایک کنید و کامنت بزارید
مینا:الو
پرستار: خانم کیم مینا؟
مینا :بله خودم هستم
پرستار : از بیمارستان۰۰۰۰۰۰۰(اسم بیمارستان) تماس میگیرم شنیدن همین جمله کافی بود تا استرس تمام بدنم رو بگیره
مینا :اتفاقی افتاده؟(با نگرانی)
پرستار :اقای کیم تهیونگ تصادف کردن شما اخرین کسی بودید که باهاش تماس گرفته بودند لطفا به بیمارستان ۰۰۰۰۰۰۰(اسم بیمارستان )بیاید
مینا :الان خودم رو میرسونم سریع لباس پوشیدم و به سمت ماشینم رفتم و گاز دادم تا زود تر برسم
(پایان فلش بک)
من فقط همین یک برادر رو توی این دنیا دارم اگر از دستش بدم چی؟
یک سیلی خیلی محکم به خودم زدم و گفتم خاکبرسرت دختر چرا چرت و پرت میگی همینجور که داشتم که داشتم با خودم صحبت میکردم یهو نگاهم به دست تهیونگ افتاد که دیدم تکون میخوره
لطفا اگر خوشتون اومد لایک کنید و کامنت بزارید
۱۱.۹k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.